دانستنی های علمی پیرامون قاعدگی، همجنس گرایی، همجنس بازی و استمناء

مشخصات کتاب

سرشناسه : آقابابایی، مهدی، 1362

عنوان و نام پدیدآور : دانستنی های علمی پیرامون قاعدگی، همجنس گرایی، همجنس بازی و استمناء/ تحقیق مهدی آقابابایی.

مشخصات نشر : اصفهان: نورالحیات، 1398.

مشخصات ظاهری : 164 ص.؛ 5/14 × 21/5 س م.

شابک : 2-2-96452-622-978

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتابنامه.

موضوع : قاعدگی -- جنبه های مذهبی -- اسلام

موضوع : Menstruation -- Religious aspects -- Islam

موضوع : قاعدگی

موضوع : Menstruation

موضوع : همجنس گرایی

موضوع : Homosexuality

موضوع : استمناء

موضوع : Masturbation

رده بندی کنگره : 189 BP

رده بندی دیویی : 297/352

شماره کتابشناسی ملی : 5947367

ص:1

اشاره

دانستنی های علمی پیرامون قاعدگی، همجنس گرایی، همجنس بازی و استمناء

دانستنی های علمی پیرامون

قاعدگی، همجنس گرایی، همجنس بازی و استمناء

تحقیق : مهدی آقابابایی

ص:2

ص:3

ص:4

تقدیم به :

تمامی رهپویان حق و حیقیت

ص:5

فهرست

بخش اول : دانستنی های علمی پیرامون قاعدگی در قرآن، روایات و پزشکی 13

مقدمه 14

قاعدگی زنان از دیدگاه قرآن 15

نکات ادبی آیه 15

توضیح و تفسیر 18

زیان­های آمیزشی در حال حیض 21

پزشکی قاعدگی 21

سندرم پیش از قاعدگی مشکلی که جدی گرفته نمی­شود 21

تجربه­ای برای هر ماه (اولین خون ریزی ماهانه) 23

منشأ پیدایش رگل 24

دستور عادلانه اسلام در مورد عادت ماهیانه زنان 25

روایات پیرامون قاعدگی (رگل، حیض) 27

علت پیدایش حیض در زنان 27

حضرت زهرا علیها السلام خون حیض نمی­دید 27

نظر صدر المتالهین قدس سره و علامه شعرانی قدس سره 28

حیض نجاست و پلیدی در زن­هاست 32

سر این که جایز نیست زن حائض خضاب کند 34

سر اینکه زن حامل حیض نمی­شود 34

ص:6

سر این که جایز نیست جنب و حائض موقع تلقین میت حاضر باشند

34

عذاب زنی که وقتی پاک شد غسل ننماید 35

روزی فرزند در شکم مادر 36

مجامعت در حال حیض 37

احکام حیض، از رساله آیت الله فاضل لنکرانی قدس سره 37

بخش دوم : همجنس گرایی و همجنس بازی 45

مقدمه 46

فصل اول: ارضای میل جنسی 48

ارضای میل جنسی 48

تعریف ارضای میل جنسی 48

راه­های ارضای میل جنسی 49

راه سالم ارضای میل جنسی 50

راه­های ناسالم ارضای میل جنسی 52

هم جنس خواهی 53

انواع هم جنس 53

لواط 53

مساحقه 53

فصل دوم: عوامل و آثار هم جنس خواهی 54

آثار هم جنس خواهی 54

ص:7

بلای همجنس گرایی! 54

برخی از عوامل هم جنس خواهی 56

فصل سوم: امراض و بیماری­های همجنس بازان 58

بیماری­های روده­ای در همجنس بازان 58

عوامل قابل انتقال در همجنس بازان 59

التهاب معده (proctitis) 60

فصل چهارم: همجنس گرایی از دیدگاه قرآن 61

همجنس گرایی از دیدگاه قرآن 61

عذاب­های قوم لوط بر ظالمین 62

فصل پنجم: فلسفه هم­جنس گرایی 63

فلسفه تحریم هم­جنس گرایی 63

فصل ششم: هم­جنس بازی از دیدگاه روایات 69

پیدا کردن شهوت زنانگی 69

دعوت به سوی خود 69

قطع نسل 69

گسترش فساد و فحشاء 70

برای امتم می­ترسم 70

غضب خدا 70

لواط کننده 71

لواط کفر است 71

سنگ عذاب هنگام مرگ 73

غلامی که مولایش را کشت 73

ص:8

لاطی به قوم لوط ملحق می­شود 73

لواط هم فاحشه و زشت است 74

مساحقه 77

حد سحق 78

فصل هفتم: همجنس گرایی از دیدگاه جامعه شناسی 79

جنسیت بیمارانه 79

هم­جنس گرایی 80

1-نظریه­ای که هم جنس گرایی را تبیین جنسیت بهنجار می­داند

80

احتجاج­های تاریخی 80

احتجاجات زیست شناسی 81

احتجاجات رفتاری 81

2- نظریه­ای که همجنس گرایی را گناه می­داند 81

3- برخورد پرشکی : هم جنس گرایی به عنوان انحراف در غریزۀ جنسی

82

الف) احساس متفاوت بودن از دیگران 83

ج) فاجعۀ این هیکل ناقص، ضمیمه و ملازمی دارد 83

د) کثرت طرف­های مقابل 84

ه) در اینجا با روان شناسی مسکن و منزل و مأوا سر و کار پیدا می­کنیم

86

فصل هشتم: راه­های پیشگیری از همجنس­گرایی 92

ص:9

روش­های پیشگیری 92

1- آموزش مسائل جنسی 92

الف) آموزش جنسی چیست؟ 92

ب) آیا آموزش مسائل جنسی جایز است؟ 93

ج) ضرورت طرح و آموزش مسائل جنسی 94

د) آثار بی­توجهی به آموزش صحیح جنسی 98

ه) آثار و فوائد آموزش صحیح جنسی

101

و) شیوه آگاه کردن متربی از مسایل جنسی 102

2- توجه به عزت و کرامت انسانی 102

3- توجه به ارزش­ها 103

4- استمداد از خداوند و اهل بیت علیهم السلام 105

روایات 105

نگاه شهوتی بر پسر حرام است 105

لجام آتشین برای بوسه شهوت 106

خوابیدن دو مرد یا دو زن 107

پاسخ به دو سئوال 107

سئوال اول: حد لواط چقدر است؟ 107

سئوال دوم: چرا حد لواط قتل است

108

داستانی زیبا 111

توبه می­کند و نمی­سوزد 111

یک مسئله 113

ص:10

بخش سوم: کامجویی بدلی

(استمناء و راه­های پیشگیری از آن، ازدواج بدون مقدمه) 115

پیشگفتار 116

یک نامه مهم و یک مسئله مهم 116

مسئله مهم و اشتباه پزشکان 117

فصل اول: تاریخچه استمناء 119

تاریخچه ی عمل استمناء 119

زمینه های مبتلا شدن 120

خودتان قضاوت کنید 120

فصل دوم: شیوع استمناء 122

الف: مضرات جسمی و روحی استمناء 122

ب: زیانهای استمناء 124

جواب یک سؤال مهم 128

فصل سوم: داستان­هایی از اشخاص استمناء کننده 130

الف: تا کام مرگ 130

ب: تیمارستان تهران 131

فصل چهارم: سخنان بزرگان و روان شناسان و پزشکان 133

الف: سخنان ابو علی سینا 133

ب: سخنان دکتر تومانیاس مسیحی 134

ج: سخنان دکتر صدرالدین شیرازی 135

ص:11

د: سخنان دکتر دبس 136

فصل پنجم: جواز استمناء 137

تولید نسل از راه دیگر 137

اگر صیغه را حرام نمی­کرد کسی زنا نمی­کرد 138

فصل ششم: دستورات دهگانه یا راههای پیشگشری از استمناء 139

راههای درمان استمناء 140

1- اجتناب از هرگونه تحریک مصنوعی 141

2- تهیه برنامه فشرده 143

3- توجه مخصوص به ورزش 144

4- باید عادتی جانشین عادتی گردد 145

5- پرهیز مطلق از تنهایی 146

6- ازدواج در اولین فرصت 146

7- تلقین و اراده 147

8- پرهیز کامل 148

9- تقویت عمومی و زژیم غذایی 148

10- استمداد از نیروهای ایمان و عقائد مذهبی 149

فصل هفتم: آیات دربارۀ استمناء 152

فصل هشتم: استمناء در روایات 153

سؤال مهم 154

فصل نهم: سخنان فقهاء و مراجع و صاحب جواهر الکلام 157

الف: استمناء در حج 157

ب: استمناء در ماه مبارک رمضان 157

ص:12

فصل دهم: تعزیر استمناء کننده 160

نتیجه گیری 160

منابع و مآخذ 162

ص:13

بخش اول : دانستنی­های علمی پیرامون قاعدگی در قرآن، روایات و پزشکی

اشاره

ص:14

یکی از مسائل مهمی که در زندگی زنان نقش مهمی دارد و اگر آن مسئله برای آنها به وجود نیاید افرادی مریض به حساب می­آیند مسئلۀ قاعدگی و رگل می باشد که در هر ماه زنان و دختران به آن مبتلا می شوند. در این مقاله بحث از این مسئله مهم و حیاتی زنان شده و زیانهای آمیزشی آن برای کسانی که در این دوره نزدیکی نمایند که از قرآن و پزشکی مباحثی را ارائه نموده­ایم.

مقدمه

در قرآن واژۀ «یسئلونک» بسیار آمده است و این واژه هر کدام پیرامون موضوع­های مهمی می­باشد که خداوند با پیامبرش در میان نهاده است. مثلاً می­فرماید:

«یسئلونک عن المحیض، یسئلونک عن الروح، یسئلونک عن الخمر والمیسر و ...»

« ای رسول خدا از تو دربارۀ حیض، روح و شراب و قمار می­پرسند. و ...»

در این بخش یکی از احکام زنان به نام حیض، رگل و یا قاعدگی است و آثار نزدیکی کردن در این زمان که هر فرقه­ای برای خود عقیده­ای دارد را بیان می­فرماید مثلاً یک فرقه می­گوید در این زمانی که زن مریض است اصلاً نباید سراغ زن رفت حتی نباید با او هم غذا شد و فرقۀ دیگری می­گوید: باید با زن هم غذا، و هم حرف و حتی نزدیکی هم نمود و همه چیز را در این زمان حلال می­داند ولی مسلمانان به پیروی از دین مقدس اسلام راه

ص:15

اعتدال و میانه­روی را پیش گرفته­اند و در این زمان با زنان هم غذا، هم حرف و حتی در بستر هم با هم می­خوابند ولی نزدیکی نمی­نمایند. که همان دخول باشد که در این زمان بر زنان حرام می­باشد که اگر کسی در این زمان با زنش مجامعت نماید باید کفاره بپردازد که به احکام آن در آخر این بخش می­پردازیم.

قاعدگی زنان از دیدگاه قرآن

اشاره

«وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحیضِ قُلْ هُوَ أَذیً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّی یَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرین.»(1)

« و از تو، در باره خون حیض سؤال می کنند، بگو: «چیز زیانبار و آلوده ای است؛ از این رو در حالت قاعدگی، از آنان کناره گیری کنید! و با آنها نزدیکی ننماید، تا پاک شوند! و هنگامی که پاک شدند، از طریقی که خدا به شما فرمان داده، با آنها آمیزش کنید! خداوند، توبه کنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد.»

نکات ادبی آیه

1 - «محیض» مصدر میمی از حاض یحیض حیضاً به معنای خون غلیظی است که از زنها در ایام عادت ماهانه بیرون می آید و اصل حیض در لغت به


1- بقره/ 222.

ص:16

معنای سیلان و جریان است. توجه کنیم که در آیه کلمه «محیض» دو بار تکرار شده که اولی مصدر میمی است و دومی اسم زمان است و علت تکرار هم همین است. در معجم مقاییس اللغه ، آمده است که این واژه ، در اصل به معنی خارج شدن آب قرمز از درختی است به نام سمره ، (سپس به عادت ماهیانه زنان اطلاق شده است) ولی در تفسیر فخر رازی آمده که حیض در اصل به معنی سیل است ، و لذا هنگامی که سیل جریان پیدا کند، گفته می شود حاض السیل ، و حوض را نیز به همین مناسبت حوض می­گویند که آب به سوی آن جریان پیدا می­کند.

ولی از گفته راغب در مفردات عکس این استفاده می شود که این واژه در اصل به معنی همان خون عادت است (سپس به معانی دیگر اطلاق شده ).

کلمه (محیض ) مانند کلمه (حیض ) مصدر (حاضت المراءة - تحیض) است ، و معنایش جریان خون معروفی است که صفات مخصوصی دارد، و زنان حائض آن صفات را می­شناسند، و چون این مصدر مختص زنان است لذااسم فاعل آن را مذکر هم می­آورند، و می­گویند زن حائض ، همچنانکه می گویند زن حامل .

2 - «اذی» به معنای رنج و آزار است چون زن در حال حیض در زحمت و آزار است.

و کلمه (اذی ) – به طوری که گفته اند - به معنای ضرراست ، لیکن این حرف قابل خدشه است ، چون اگر اذیت ضرر بود، باید صحیح باشد در مقابل نفع استعمال شود، همانطور که کلمه ضرر در مقابل کلمه نفع استعمال می­شود، و معلوم است که هیچ­وقت به جای دوای مضر نمی­گوییم:

ص:17

دوای موذی ، چون موذی یک معنای دیگری غیر مضر را افاده می­کند و به همین جهت است که خدای تعالی فرموده : (لن یضروکم الا اءذی).

و اگر فرموده بود: (لن یضروکم الا ضررا) کلام فاسد می شد، و نیز اگر کلمه (اذیت) را به معنای ضرر بگیریم آنگاه در امثال آیه : «ان الذین یوذون اللّه و رسوله» و آیه : «لم توذوننی و قد تعلمون انی رسول اللّه الیکم»

دچار اشکال می­شویم چون در اینگونه آیات کلمه (اذیت) ظهوری در معنای ضرر ندارد، پس ظاهر این است که کلمه (اذی) به معنای هر عارضه­ای باشد برای چیزی که ملایم با طبع آن نباشد، که این معنا به وجهی منطبق با معنای ضرر نیز هست .

و اینکه محیض را اذی خوانده ، به همان معنائی است که گفتیم ، چون خون حیض که به عادت زنان مربوط است ، از عمل خاصی حاصل می شود که طبیعت زن در مزاج خون طبیعی زن انجام می دهد، و مقداری از خون طبیعی او را فاسد، و از حال طبیعی خارج نموده ، و به داخل رحم می فرستد، تا بدین وسیله رحم را پاک کند، و یا اگر جنین در آن باشد، با آن خون جنین را غذا دهد، و یا اگر بچه بدنیا آمده ماده اصلی برای ساختن شیر جهت کودک را آماده سازد.

و بنابر آن تفسیری که کلمه (اذی) را به معنای ضرر گرفتند، محیض را هم به معنای جمع شدن با زنان در حال حیض گرفته ، و در معنای آیه گفته اند: از تو می پرسند آیا در چنین حالی جایز است با زنان جمع شد؟ جواب داده شده این عمل ضرر است ، و درست هم هست چون پزشکان گفته اند: طبیعت زن در حال حیض سرگرم پاک کردن رحم ، و آماده

ص:18

کردن آن برای حامله شدن است ، و جماع در این حال نظام این عمل را مختل می­سازد، و به نتیجه این عمل طبیعی یعنی به حمل (و به رحم زن) صدمه می­زند.(1)

3 - «اعتزال» کناره­گیری و در اینجا کناره گیری از همبستر شدن.

4 - «یطهرن» مضارع از طهر یطهر طهراً به معنای پاکی است و در اینجا به معنای قطع شدن خون حیض است و اگر «یطهّرن» با تشدید خوانده شود به معنای غسل کردن است.

جمله یطهرن به گفته بسیاری از مفسران به معنی پاک شدن زنان از خون حیض است ، و اما جمله فاذا تطهرن را بسیاری به معنی غسل کردن گرفته اند، بنابراین طبق جمله اول ، به هنگام پاک شدن از خون ، آمیزش جنسی جایز است هر چند غسل نکرده باشد و طبق جمله دوم ، تا غسل نکند جایز نیست .

توضیح و تفسیر

«و یسئلونک عن المحیض...» : پرسش دیگری که از سوی برخی از مسلمانان مطرح شده بود، پاسخ داده می­شود. پرسش درباره حیض و احکام آن است و پاسخی که داده می­شود شامل بیان یکی از آثار طبیعی حیض و حکم خاص آن است. می­دانیم که حیض خون غلیظی است که از زنها در ایام عادت ماهانه دفع می­شود و از نظر فقهاء شیعه کمترین مدت آن سه روز و بیشترین مدت آن ده روز است و اگر کمتر یا بیشتر باشد به آن استحاضه


1- تفسیر المیزان.

ص:19

گفته می­شود که حکمش با حکم حیض فرق دارد و خون حیض و استحاضه غیر از خون نفاس است که از زنها در حال زایمان دفع می­شود.

در پاسخ به سؤال از حیض، چنین اظهار می دارد که حیض حالتی است که زن در آن حالت دچار ناراحتی و آزار و رنج است و بنابراین در این حالت باید آنها را به حال خود رها کرد و از همبستر شدن با آنها دوری نمود. اینکه می فرماید: از زنها در حال حیض کناره گیری کنید و به آنها نزدیک نشوید منظور همان پرهیز از همبستر شدن است به قرینه اینکه بلافاصله می فرماید: وقتی پاک شدند از همانجا که خدا فرمان داده در آیید یعنی با آنها همبستر شوید.

این حکم اسلامی حد وسط میان یهود و نصاری است یهودی­ها و همچنین اعراب جاهلی در حال حیض به کلی از زنها فاصله می­گرفتند و با آنها غذا نمی­خورند و در یک اطاق نمی خوابیدند و هر گونه تماسی را با آنها قطع می­کردند و مانند یک مریض جذامی محل خواب و ظرفهای آنها را جدا می­کردند. در مقابل آنها نصاری هیچ عکس العملی نشان نمی­دادند و حتی در حال حیض با زنها همبستر می شدند. این افراط و تفریط­ها به ضرر زنها بود کار یهود توهین به زنها و کار نصاری اذیت کردن به آنها بود.

اسلام حدّ وسط را برگزید و تنها همبستر شدن با زنها را ممنوع کرد که در حال حیض هم موجب رنج و اذیت زنها و هم باعث کثیف شدن خود آنها می شد و از این گذشته رحم زن در حال حیض نوعی شستشو می شود و با دفع خونهای کثیف، آماده برای حاملگی می شود و همبستر

ص:20

شدن در این حال علاوه بر کثافت ظاهری ممکن است به کارهای طبیعی رحم و فعالیت­های آن آسیب برساند و موجب بیماری زن شود.

این حکم تا وقتی ادامه دارد که زنها پاک شوند ولی باید دید که منظور از پاک شدن آنها چیست؟ آیا منظور قطع خون حیض است یا منظور انجام غسل حیض است؟ اگر کلمه «یطّهّرن» را بدون تشدید بخوانیم همانگونه که در قرائت معمول قرآن آمده است، منظور از آن قطع خون حیض است و چون خون قطع شد اگر چه غسل نکرده باشد ممنوعیت برداشته می شود ولی اگر این کلمه را «یطّهّرن» با تشدید بخوانیم، منظور انجام غسل است و تا غسل حیض را انجام نداده ممنوعیت باقی است. و این قرائتها هر دو متواتر است و لذا میان فقهاء در این مسأله اختلاف نظر وجود دارد ولی به نظر می­رسد که وجه دوم موافق با احتیاط است و ضمناً در جمله بعدی آیه آمده است: «فاذاتطهرن» که جواز همبستر شدن را به «تطهر» یعنی همان غسل کردن تعلیق نموده است.

پس از حصول پاکی از حیض ، آیه فرمان می دهد از آنجا که خدا دستور داده در آیید یعنی در همبستر شدن با زنها موازین شرعی را رعایت کنید و تنها در فکر اطفاء شهوت نباشید. در پایان می فرماید: خداوند بسیار توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست می­دارد. اشاره به اینکه اگر در اثر طغیان شهوت در حال حیض با زنان خود همبستر شدید و مرتکب این معصیت شدید از این عمل توبه کنید و خود را از آلودگی­های ظاهری و باطنی پاک نمایید که خدا توبه کنندگان و پاکان را دوست می­دارد.(1)


1- تفسیر کوثر، ج1، ص524-525.

ص:21

زیان­های آمیزشی در حال حیض

قاعدگی، همان خون است که قرآن ، آن را اذی (چیز آلوده یا زیان آور) معرفی کرده است ، و در حقیقت این جمله ، فلسفه حکم اجتناب از آمیزش جنسی زنان را در حالت قاعدگی که در جمله بعد آمده است بیان می­کند، زیرا آمیزش در چنین حالتی ، علاوه بر اینکه تنفرآور است ، زیان­های بسیاری به بار می­آورد که طب امروز نیز آن را اثبات کرده ، از جمله احتمال عقیم شدن مرد و زن ، و ایجاد یک محیط مساعد برای پرورش میکرب بیماری­های آمیزشی (مانند سفلیس و سوزاک ) و نیز التهاب اعضاء تناسلی زن و وارد شدن خون آلوده به داخل عضو تناسلی مرد و غیر اینها که در کتب طب آمده است ، لذا پزشکان ، آمیزش جنسی با چنین زنانی را ممنوع اعلام می­کنند.(1)

پزشکی قاعدگی

سندرم پیش از قاعدگی مشکلی که جدی گرفته نمی­شود

مسائل بهداشتی زنان ارتباط تنگاتنگی با سلامت و احساس آرامش در خانواده و به تبع آن در جامعه دارد. سیکل ماهانه یکی از مسائل مهم زنان در دوران باروری است که روحیات و مسائل بهداشتی آنها به شدت به آن وابسته است. زنان در طول باروری خود حدود 420 سیکل ماهانه را تجربه می­کنند. از هر 3 زن 2 نفر قبل از شروع عادت ماهانه دچا رمشکلات جسمی و روحی می­شوند که در فعالیت­های اجتماعی آنها وقفه ایجاد می­کند. بیش از 200


1- تفسیر نمونه، ج2 ، ص138 .

ص:22

علامت برای این سندرم شناخته شده است که از جمله این علایم می توان به سر درد، کمردرد، ورم، آکنه، بدگمانی، خشونت، زودرنجی، کاهش اعتماد به نفس و حتی در موارد شدید اقدام به خودکشی را نام برد. نتایج مطالعات انجام گرفته در ایران نشان می­دهد کاهش کارایی و لذت نبردن از فعالیت های اجتمای از جمله عواملی هستند که بیشترین تداخل ار با عملکرد فردی- اجتماعی ایجاد می­کنند. این در حالی است که بسیاری از بانوان در کشور ما این سندرم را طبیعی می­دانند. اگر شما نیز مبتلا به PMS هستیی دانستن این موضوع که بسیاری از زنان مانند شما به این اختلال میتلا هستند و مشکل یک نقص به مشار نمی رود می تواند شما را امیدوارتر کند. هنوز علت این مشکل به درستی مشخص نیست اما بر هم خوردن تعادل بین هورمون­های جنسی زنانه و کمبود برخی مواد مغذی از جمله دلایلی هستند که تاکنون شناخته شده اند. دکتر معصومه خیرخواه عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان ایسنا برخورداری از برنامه ورزشی مناسب، رژیم غذایی کم نمک و کم کافئین، استفاده از ترکیبات گیاهان دارویی مانند گل پامچال، رزماری، ملاس و تخم کتان، دریافت مکمل­های حاوی ویتامین B6 و E را در بهبود علائم آزاردهنده سندرم پیش از قاعدگی مؤثر دانسته و می گوید: ترجیحاً افراد مبتلا به این نوع علائم بهتر است به منظور رد سایر بیماری­هایی که دارای علائم مشابه هستند با پزشک خود مشاوره کنند.(1)


1- مجله عصر پزشکی ، ص 6.

ص:23

تجربه­ای برای هر ماه (اولین خون ریزی ماهانه)

اولین خون ریزی ماهانه، آغاز دوره جدیدی از زندگی یک دختر نوجوان است. آنچه در ظاهر رخ می­دهد، نمایانگر دنیایی از تحولات در درون بدن اوست. در دوران جنینی یک جفت تخمدان با تعداد معینی فولیکول (کیسه هایی که تخمک در آنها تولید می­شود) در بدن جنین تشکیل می­شود. تعداد این فولیکول­ها در دوران پس از تولد ثابت است و در هر سیکل ماهانه یک یا چند تا از این فولیکول­ها آزاد و برای بارور شدن آماده می­شوند. درون فولیکول­ها سلول­های اووسیت قرار دارند که تخمک­های یک زن را تشکیل می دهند. در روز اول هر سیکل 28 روزه با تخریب دیواره داخلی رحم و عروق خونی، خونریزی آغاز و از ضخامت این لایه کاسته می شود. این کاهش ضخامت تا حوالی روز دهم ادامه دارد و سپس به تدریج ضخامت دیواره افزایش می­یابد. پروژسترون هورمونی است که کاهش آن در انتهای هر دوره، تخریب دیواره رحم و خونریزی مجدد را سبب می­شود. ورمون استروژن نیز با افزایش ناگهانی در میانه دوره ماهانه، موجب افزایش میزان هورمون لوتئینی کننده (LH) می­شود. به واسطه این هورمون و افزایش پروژسترون، دیواره رحم به بالاترین حد رشد خود می رسد و اگر در این دوران تخمک با اسپرم لقاح پیدا کند، این دیواره با عروق خونی فراوانی که پیدا کرده است جایگاه مناسبی برای پذیرش جنین و تغذیه آن خواهد بود. در غیر این صورت تغییرات هورمونی موجب تخریب دیواره رحم و آغاز مجدد دوره می­شود.(1)


1- مجله عصر پزشکی ، ص 6.

ص:24

منشا پیدایش رگل

منشا پیدایش خون حیض، مربوط به احتقان و پر خون شدن عروق رحم ، سپس پوسته پوسته شدن مخاط آن ، و جریان خون­های موجود است ، ترشح خون مزبور، ابتداء نامنظم و بی رنگ است ، ولی بزودی سرخ رنگ و منظم می­شود و در اواخر کار بار دیگر کم رنگ و نامرتب می­گردد.

اصولا خونی که هنگام عادت ماهیانه دفع می شود، خونی است که هر ماه در عروق داخلی رحم ، برای تغذیه جنین احتمالی جمع می گردد، زیرا میدانیم رحم زن در هر ماه تولید یک تخمک می کند، و مقارن آن عروق داخلی رحم به عنوان آماده باش برای تغذیه نطفه مملو از خون می شود، اگر در این موقع که تخمک وارد رحم می­شود، اسپرم که نطفه مرد است در آنجا موجود باشد، تشکیل نطفه و جنین می دهد و خونهای موجود در عروق رحم صرف تغذیه آن می شود، در غیر این صورت ، بر اثر پوسته پوسته شدن مخاط رحم ، و شکافتن جدار رگها، خون موجود خارج می شود و این همان خون حیض است ، و از اینجا دلیل دیگری برای ممنوع بودن آمیزش جنسی در این حال به دست می­آید، زیرا رحم زن در موقع تخلیه این خون­ها هیچ گونه آمادگی طبیعی برای پذیرش نطفه ندارد و لذا از آن صدمه می­بیند.

ص:25

دستور عادلانه اسلام در مورد عادت ماهیانه زنان

اقوام پیشین در مورد زنان در عادت ماهیانه عقائد مختلفی داشتند: یهود فوق العاده سخت گیری می­کردند و در این ایام به کلی از زنان در همه چیز جدا می­شدند، در خوردن و آشامیدن و مجلس و بستر، و در تورات کنونی احکام شدیدی در این باره دیده می­شود.

و به عکس آنها مسیحیان هیچ گونه محدودیت و ممنوعیتی برای خود، در برخورد با زنان ، در این ایام قائل نبودند، و اما بت پرستان عرب ، دستور و سنت خاصی نزد آنها در این زمینه یافت نمی شد، ولی ساکنان مدینه و اطراف آن ، بعضی از آداب یهود را در این زمینه اقتباس کرده بودند، و در معاشرت با زنان در حال حیض ، سختگیریهایی داشتند، در حالی که سایر عرب چنین نبودند، و حتی شاید آمیزش جنسی را در این حال جالب می دانستند و معتقد بودند اگر فرزندی نصیب آنها شود بسیار خونریز خواهد بود، و این از صفات بارز و مطلوب ، نزد اعراب بادیه نشین خونریز بود.

ذکر طهارت و توبه در کنار یکدیگر در آیات فوق ممکن است اشاره به این باشد که طهارت ، مربوط به پاکیزگی ظاهر، و توبه اشاره به پاکیزگی باطن است .

این احتمال نیز وجود دارد که طهارت در اینجا به معنی آلوده نشدن به گناه بوده باشد یعنی خداوند، هم کسانی را که آلوده به گناه نشده­اند دوست دارد و هم کسانی که بعد از آلودگی توبه کنند، و در زمره پاکان در آیند.

ضمنا اشاره به مساله توبه در اینجا ممکن است ناظر به این باشد که بعضی بر اثر فشار غریزه جنسی نمی­توانستند خویشتن­داری کنند و بر خلاف امر خدا

ص:26

به گناه آلوده می­شدند، سپس از عمل خود نادم شده و ناراحت می­گشتند، برای اینکه راه بازگشت را به روی خود بسته نبینند و از رحمت حق مایوس نشوند، طریق توبه را به آنها نشان می­دهد.(1)

زنان در هر ماه به مدت حد اقل سه روز و حد اکثر ده روز قاعده می­شوند و آن عبارت از خونی است که با اوصاف خاصی که در کتب فقه آمده از رحم زن خارج می­گردد، زن را در چنین حال حائض و آن خون را خون حیض می­گویند، آیین کنونی یهود و نصارا احکام ضد یکدیگر در مورد آمیزش مردان با چنین زنانی دارند که برای هر کس حالت استفهام ایجاد می­نماید

جمعی از یهود می­گویند: معاشرت مردان با اینگونه زنان مطلقاً حرام است هر چند که به صورت غذا خوردن سر یک سفره و یا زندگی در یک اطاق باشد مثلا می­گویند جائی که زن حائض بنشیند مرد نباید بنشیند، اگر نشست باید لباس خود را بشوید و الا نجس است ، و نیز اگر در رختخواب او بخوابد لباس و بدن را باید شستشو دهد، به طور خلاصه زن را در این مدت یک موجود ناپاک و لازم الاجتناب می­دانند.

در مقابل این گروه نصارا هستند که می­گویند: هیچ گونه فرقی میان حالت حیض زنان و غیر حیض نیست ، همه­گونه معاشرت حتی آمیزش جنسی با آنان بی مانع است !

مشرکین عرب به خصوص آنها که در مدینه زندگی می­کردند، کم و بیش به خلق و خوی یهود انس گرفته بودند و با زنان حائض مانند یهود رفتار می­کردند و در زمان عادت ماهیانه از آنها جدا می­شدند، همین اختلاف در آیین


1- تفسیر نمونه ، ج2 ، ص143 و 144.

ص:27

و افراط و تفریط­های غیر قابل گذشت سبب شد که بعضی از مسلمانان از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این باره سئوال کنند، در پاسخ آنان این آیه نازل شد.

روایات پیرامون قاعدگی (رگل، حیض)

علت پیدایش حیض در زنان

حضرت ابوجعفر علیه السلام فرمودند: دختران پیامبران صلوات الله علیهم اجمعین حیض نمی­بینند، زیرا حیض عفونت و مؤاخذه می­باشد و اولین زنی که حیض دید ساره می­باشد.(1)

حضرت زهرا علیها السلام خون حیض نمی­دید

از حضرت علی علیه السلام نقل شده که فرمود: از حضرت سول سئوال شد که بتول چیست؟ ما از شما ای رسول خدا شنیدیم که فرموده­اید: مریم بتول است و فاطمه بتول است.

حضرت پاسخ داد: بتول به آن زنی گفته می­شود که هیچ­گاه خونی نبیند، یعنی حیض نشود ؛ زیرا حیض شدن در دختران پیامبر مکروه و ناپسند است.(2)

حضرت باقر علیه السلام از پدران بزرگوارش نقل می­فرماید: فاطمه دختر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از آن جهت «طاهره» نامیده شد که از هر پلیدی و ناپاکی برکنار و از هر آلودگی پاک بود. او هیچ­گاه خون حیض و نفاس ندید.(3)


1- علل الشرایع ، ج1، باب 215 ، ص913.
2- فاطمه شادمانی دل پیامبر، فاطمه الزهرا بهجه قلب المصطفی، ص 229.
3- فاطمه شادمانی دل پیامبر، فاطمه الزهرا بهجه قلب المصطفی ، ص 229.

ص:28

نظر صدر المتالهین قدس سره و علامه شعرانی قدس سره

دربارۀ علت این ویژگی و کیفیت آن چنین می­توان گفت: خداوند در عالم طبیعت سنتّ­ها و قوانینی بر طبق نظام علّی، علت و معلولی و اسباب و شرایطی دارد، همان گونه که حضرت صادق علیه السلام فرموده است:

«ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب، فجعل لکل شیء سببا»

خداوند از این که کارها از غیر طریق اسباب اجرا شود، اباء و امتناع داد و برای هر چیزی سببی قرار داده است.

صدرالمتالهین گوید: این مساله­ای مهم است که مهمتر از آن وجود ندارد؛ زیرا مساله علیت اساس و پایه ی تمامی علوم است و علم توحید، خداشناسی، معاد، رسالت، امامت، روانشناسی و دیگر علوم قبل و بعد از آن، علم تهذیب اخلاق و علوم سیاسی و دیگر علوم، مبتنی بر این اساس است و با انکار این اصل و ممکن دانستن اراده ی جزاف- چنان که بیشتر اهل سنت بدان معتقدند(1)

تمامی پایه­های علم و یقین منهدم می­شود.

علامه شعرانی در توضیح این گفتار ملاصدرا چنین گوید: اگر علیت از بین برود طبیب علت بیماری مریض را نمی­داند، راه درمان او را تشخیص نخواهد داد و پزشکی به کلی از بین می­رود، کشاورز نخواهد دانست که آبیاری و تابش خورشید علت رویش گیاهان است و امر کشاورزی باطل و بیهوده می­گردد و دیگر نمی­داند که چه باید بکند، صنعتگران نمی­دانند


1- مقصود اشاعره هستند که علیت را انکار و ترجیح بلامرجح را جایز دانسته اند.

ص:29

که آیا ذوب شدن فلزات بر اثر حرارت است یا علتی دیگر دارد و خواه و ناخواه امور صنعت از بین می­رود. و همچنین علم دین، زیرا هیچ کس نمی­داند که نماز و زکات ودیگر دستورات دینی اسباب و عوامل سعادت اخروی می­باشند و نمی­داند که علت ارسال پیامبران و تعیین امامان و دیگر مسائل اعتقادی لطف پروردگار است...(1)

بنابراین، لازم است برای هر رویداد مادی علت و عاملی باشد، همان­طور که در هر جا آتش سوزی ببینیم ، بدون شک و تردید حکم می­کنیم که آتشی و یا اصطکاکی و یا عاملی وجود داشته است. همچنین می­دانیم که زاد و ولد، به جز راه انتقال نطفۀ مرد به رحم زن ( از جمله تلقیح نطفۀ مرد و زن در خارج رحم به صورت مصنوعی) و سیر تکاملی آن تا وقتی که به صورت جنینی در آید ، ممکن نیست و می بایست زوج و زوجۀ جوان دارای اعتدال مزاج باشند، شوهر پیرمردی فرتوت و زن نیز پیره زنی از کارافتاده نباشد که از فرط زمین گیر شده باشد و یا اینکه یائسه و نازا باشد و همچنین دیگر شرائط لازمه ... .

آری نظام علیت و معلولیت، سببیت و مسببیت قانونی فراگیر در تمامی ممکنات است، اما نه بدان­گونه که دست قانونگذار را بسته باشد و از دخالت و تصرف در ملک خویش به گونه­ای دیگر بازش داشته باشد، چنانکه قرآن مجید در پاسخ به قوم یهود می­گوید: بلکه دست­های خداوند متعال باز و گشوده است و به هرگونه که بخواهد دخالت کرده اشیاء را دگرگون می­سازد. و همان قانون عام و فراگیر، تحت قدرت قاهره و ارادۀ


1- به حاشیۀ شرح مولی صالح مازندرانی قدس سره بر اصول کافی ، ج5 ، ص 168 مراجعه کنید.

ص:30

مسلط او خاضع و سرسپرده است، چنانکه این مطلب از فرمایش مولایمان حضرت علی بن الحسین علیهما السلام استفاده می­شود و در آنجا که فرمود:

« ذلت لقدرتک الصعاب و تسبب بلطفک الاسباب»(1)

یا اینکه در برخی از دعاهای دیگر آمده است:

« یا مسبب الاسباب من غیر سبب»

و همچنین در قرآن مجید داستان­ها و حکایات و رویدادهایی نقل شده که بر طبق جریان عادی و مشهور طبیعت و بر طبق نظام علت و معلولی نیست، مانند حامله شدن حضرت مریم علیها السلام در حالی که دست هیچ انسانی به او نرسیده بود و یا همانند حامله شدن ساره به اسحاق علیه السلام زمانی که پیر و از کار افتاده بود، و یا باردار شدن زن زکریا علیه السلام به یحیی علیه السلام با اینکه یائسه شده بود و نمونه­هایی دیگر از این قبیل معجزات و خوارق عادات که قرآن مجید برای عده­ای از پیامبران بزرگ اثبات می­کند، مانند معجزات حضرت نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، داوود، سلیمان، موسی و عیسی و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ، که همه آنها امور خارق العاده و بر خلاف جریان معمولی طبیعت بودند.(2)


1- صحیفۀ سجادیه، دعای هفتم: سخنی در مقابل قدرت تو رام و مطیع گشته و اسباب و علل به لطف تو سبب شده­اند.
2- مخفی نماند که معجزه از نظام علت بیرون نیست، بلکه خود دارای علل و اسبابی است که برای ما تازگی دارد و از قبل شناخته شده نیست. معجزه خارق عادت است نه خارق علل و اسباب.

ص:31

با توجه به این گفتار برای خوانندگان گرامی بطلان این سخن ثابت می­شود که گفته اند: حیض در زنان از لوازم خلقت است و نبود آن در یک زن نقصانی در خلقت او به شمار می­آید و عادت ماهانه نشانه و سببی است برای زایمان و باردار بودن، زیرا می گوئیم: خروج از تنگاهای طبیعت نقص شمرده نمی­شود، بلکه چه بسا خود کرامتی محسوب شود. به علاوه ، خون حیض خود نوعی آلودگی و نجاست است و خداوند آن را موجب آزار و اذیت دانسته چنانکه می فرماید:« قل هو اذی»(1) که ناپاکی و آلودگی آن موجب آزار است، زیرا زنان به هنگام بروز عادت ماهانه دچار خجالت و سرافکندگی می­شوند و خوششان نمی­آید که به همه کس، هر چند نزدیکترین افراد فامیل باشد، گفته شود. گاهی هم ضعف و سستی در آنها به وجود می­آید و به همین جهت در این ایام نماز و روزه از آنها ساقط می­شود و ایستادن وتوقف در مساجد بر آنها حرام می­گردد و دیگر احکامی که در کتب فقهی ذکر شده، تا جایی که گفته شده در آن دوران از ایمانشان کاسته شده و «ناقصه­الایمان» می­شوند، چنانکه حضرت علی علیه السلام این مطلب را فرموده­اند: « نقصان ایمان آنان به خاطر رفع تکلیف نماز و روزه در ایام عادت ماهانه­شان می­باشد»(2)

بنابراین، خداوند متعال بر بانوی جهان حضرت فاطمه علیها السلام تفضل کرده و او را کرامت بخشیده است که بتواند بدون دیدن خون حیض مبتلا شدن به عادت ماهانه به طور کامل و صحیح زایمان کند واین خود فضیلتی والا و پاکی فوق العاده­ای در ذات پاک آن حضرت که سلام و درود خداوند بر او


1- بقره/ 222.
2- نهج البلاغه، خطبۀ 78.

ص:32

باد بوده است و خود نشان از آن دارد که خداوند متعال راضی نشده است که آن حضرت، که بانوی زنان جهان از اولین و آخرین است، به این پلیدی و یا دیگر ناپاکی­های ظاهری و باطنی آلوده باشد، همان­گونه که دربارۀ آن حضرت فرمود:

« انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً»(1)

و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که به عایشه فرمود: ای حمیرا! فاطمه مانند دیگر زنان آدمیزاد نیست. او مانند دیگران معلول و بیمار نمی­شود.(2)

روایات درباره حضرت زهرا علیها السلام که خون حیض و نفاس نمی­دیدند بسیار است ما به همین­ها بسنده می­نماییم).

کسانی که خواهان تفصیل بیشتری در این مورد هستند می­توانند به کتاب « الامام علی بن ابی طالب»، اثر آیت الله شیخ احمد رحمانی همدانی قدس سره در بحث آیۀ تطهیر مراجعه کنند.

حیض نجاست و پلیدی در زنهاست

حضرت ابوجعفر محمد بن علی علیهما السلام فرمودند:

حیض نجاست و پلیدی است که حق تعالی در زنان قرار داده، سپس فرمودند: در زمان حضرت نوح علیه السلام زنان در هر سال یک بار حیض می­دیدند تا اینکه جماعتی از زنان که تعدادشان هفتصد نفر بود از حجاب بیرون آمدند و رها و


1- احزاب/ 33.
2- بحارالانوار، ج43 ، ص 16.

ص:33

آزاد گشته، لباس­های سرخ پوشیده و خود را زینت کرده و معطر ساختند و سپس در بلاد و شهرها پراکنده شدند، با مردان همنشین شده و در اعیاد با آنها همراه بوده و در صفوف آنها در آمده و کاملاً با مردان آمیزش پیدا نمودند در چنین وقتی حق تعالی آنها را مبتلا ساخت به دیدن حیض در هر سال، خون حیض این زنان از آنها جاری گشت لذا مجبور شدند که از بین مردان خارج شوند، همان طوری که ذکر شد ایشان در هر ماه یک بار حیض می دیدند حضرت فرمودند: خداوند تبارک و تعالی ایشان را مشغول به حیض و کثرت شهوتشان فرمود و سایر زنان که عمل ایشان را انجام نداده بودند در هر سال یک بار حیض می­شدند، سپس حضرت فرمودند:

پسران آن زنان که در هر ماه حیض می­شدند با دختران این زنان که سالی یک مرتبه به آن مبتلا می­گردیدند ازدواج نموده و بدین ترتیب بین طائفه امتزاج برقرار گردید و دخترانی که از این وصلت و ازدواج متولد شدند جملگی در هر ماه یک بار حیض می­دیدند باری فرزندان زنانی که در هر ماه یک بار حیض می­شدند زیاد گردیدند و جهتش آن بود که حیض آنها مستقیم و متعادل بود و در مقابل زنانی که در هر سال یک بار حائض می­شدند چون مبتلا به فساد خون بودند فرزندانشان کم بود و از این رو نسل آن زنان زیاد و نسل این­ها اندک گردید. (1)


1- علل الشرایع، ج1، باب 215، ص915، من لا یحضرالفقیه، ج1 ، ص119.

ص:34

سر این که جایز نیست زن حائض خضاب کند

ابوبکر حضرمی می­گوید از حضرت ابی عبدالله علیه السلام پرسیدم: آیا زن حائض خضاب بکند؟

حضرت فرمودند: خیر زیرا از شیطان بر او خوف و هراس می­باشد.(1)

سر اینکه زن حامل حیض نمی شود

حضرت ابی عبدالله علیه السلام فرمودند: سلمان (رحمه الله علیه) از حضرت علی علیه السلام راجع به روزی فرزند مادامی که در شکم مادرش هست پرسید؟

حضرت فرمودند: خداوند تبارک و تعالی خون حیض را حبس کرد پس آن را رزق و روزی فرزند در شکم مادر قرار داد.(2)

سر این که جایز نیست جنب و حائض موقع تلقین میت حاضر باشند

امام صادق علیه السلام فرمودند: زن حائض و شخص جنب هنگام تلقین میت حاضر نشوند؛ زیرا فرشتگان که حضور دارند از این دو آزار و اذیت می­شوند.(3)

اسماعیل جعفی گوید : به امام باقر علیه السلام عرض کردم: مغیره گمان می­کند که زن حائض همچنان که روزه اش را قضا می­کند، نمازش را نیز باید قضا نماید؟


1- علل الشرایع ، ج1، باب 218، ص919.
2- علل الشرایع ، ج1 ، باب 219، ص919.
3- علل الشرایع، ج1، باب 236، ص939.

ص:35

حضرت فرمود: چه شده به او؟ خدای موفقش ننماید، همانا زن عمران گفت: « خدایا! آنچه در رحم دارم بر تو نذر کردم که «محرّر» ( و آزاد برای خدمت به خانۀ تو) باشد» و آنکه به مسجد نذر شده هرگز از آن خارج نمی­شود، چون او مریم را زائید. گفت: «خدایا من او را دختر آوردم... و پسر همانند دختر نیست».

و چون زائید او را به مسجد برد، و چون به سن زنها رسید و زن شد از مسجد بیرون برده شد، پس او چه وقت پیدا می کرد تا نمازهایش را قضا نماید، و حال آن که همۀ عمرش در مسجد بود؟(1)

عذاب زنی که وقتی پاک شد غسل ننماید

در ضمن حدیث طولانی به هنگامی که رسول خدا در شب معراج زنانی را مشاهده فرمود که به انواع عذاب­ها گرفتار شده بودند، حضرت فاطمه علیها السلام عرض کرد: ای حبیب من و ای نور چشم من مگر کار و رفتار این زنها چه بود که خداوند این­گونه عذابها را بر آنها مقرر داشت؟ رسول خدا فرمود: ... و آن کسی که دست و پایش به هم بسته شده بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بوند، به خاطر آن بود که جامه­هایش چرکین و وضو ساختنش با بدن نجس بود و از جنابت و حیض غسل نکرده و رعایت نظافت نمی نمود و نماز را سبک می­شمرد.(2)


1- پرسش­های مردم و پاسخهای امام باقر7 ، ص 516.
2- فاطمه زهرا شادمانی قلب پیامیر صلی الله علیه و آله و سلم ، ص 434.

ص:36

روزی فرزند در شکم مادر

سلمان فارسی- رحمه الله علیه- از امیر المؤمنین علیه السلام پرسید در بارۀ روزی طفل در شکم مادرش، آن حضرت فرمود: همانا خدای تبارک و تعالی خون حیض را حبس می­کند و آن را روزی او در شکم مادرش قرار می­دهد.

و زن آبستن هر گاه خون مشاهده کرد نماز را ترک می­کند چه بسا اتفاق می افتد که زن باردار خون دفع می­کند و آن زمانی است که خون بسیار و سرخ رنگ می­بیند و اگر خونی که دیده کم و زرد رنگ باشد باید نماز خود را بخواند و جز وضو چیز دیگری بر او واجب نیست، و زن حائض هنگامی که پاک شد قضای روزه بگردن اوست ولی قضای نماز بر او لازم نیست و در این امر دو علّت وجود دارد یکی اینکه: مردم بدانند سنّت مورد قیاس واقع نمیشود، و دیگر اینکه: روزه تنها یکماه در سال است ولی نماز در هر شبانه روز واجب است. به این جهت خدای عزّ و جلّ قضای روزه را بر ایشان واجب ساخت و قضای نماز را واجب نگردانید.

و جایز نیست (کراهت شدید دارد) جنب و حائض به هنگام احتضار بر بالین محتضر حضور یابند زیرا فرشتگان با بودن آن دو مورد آزار واقع می شوند.

و اشکالی ندارد که غسل او را انجام دهند و بر او نماز بخوانند، ولی درون قبر او نروند، پس اگر به ناچار بر بالین او حاضر بودند هنگام خروج جان از بدنش از آنجا بیرون بروند.(1)


1- من لا یحضره الفقیه ، ترجمه؛ ج 1، ص 123- 124.

ص:37

مجامعت در حال حیض

حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر کس با همسر خویش در حال حیض مجامعت نماید و فرزندش با بیماری جذام یا برص و پیسی متولّد شود جز خود کسی را ملامت نکند.(1)

احکام حیض، از رساله آیت الله فاضل لنکرانی قدس سره

حیض خونی است که غالباً در هر ماه چند روزی از رحم زنها خارج می­شود و زن را در موقع دیدن خون حیض، حائض می­گویند.

مسأله427 : خون حیض در بیشتر اوقات، غلیظ و گرم و رنگ آن سرخ مایل به سیاهی یا سرخ تیره است و با فشار و کمی سوزش بیرون می­آید.

مسأله428 : زنهای سیّده بعد از تمام شدن شصت سال قمری یائسه می­شوند یعنی خون حیض نمی­بینند و زن­هایی که سیّده نیستند، بعد از تمام شدن پنجاه سال قمری یائسه می­شوند.

مسأله429 : خونی که دختر پیش از تمام شدن نه سال قمری و زن بعد از یائسه شدن می­بیند حیض نیست.

مسأله430 : زن حامله و زنی که بچه شیر می­دهد، ممکن است حیض ببیند.

مسأله431 : دختری که نمی داند نه سالش تمام شده یا نه اگر خونی ببیند که نشانه­های حیض را نداشته باشد حیض نیست، بلکه حتی اگر نشانه­های حیض را داشته باشد نمی­شود گفت حیض است.


1- من لا یحضره الفقیه ، ترجمه؛ ج 5، ص 39.

ص:38

مسأله432 : زنی که شک دارد یائسه شده یا نه، اگر خونی ببیند و نداند حیض است یا نه باید بنا بگذارد که یائسه نشده است.

مسأله433 : مدت حیض کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نمی­شود و اگر مختصری هم از سه روز کمتر باشد، حیض نیست.

مسأله434 : باید سه روز اوّل حیض پشت سرهم باشد، پس اگر مثلاً دو روز خون ببیند و یک روز پاک شود و دوباره یک روز خون ببیند حیض نیست.

مسأله435 : لازم نیست در تمام سه روز خون بیرون بیاید، بلکه اگر در ابتدا، خون بیرون بیاید ولی بعداً در فرج خون باشد کافی است، و چنانچه در بین سه روز مختصری پاک شود و مدت پاک شدن به قدری کم باشد که بگویند در تمام سه روز در فرج خون بوده باز هم حیض است.

مسأله436 : لازم نیست شب اول و شب چهارم را خون ببیند ولی باید در شب دوم و سوم خون قطع نشود، پس اگر از طلوع آفتاب روز اول تا غروب روز سوم پشت سرهم خون بیاید، یا در وسطهای روز اول شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع شود و در شب دوم و سوم هم هیچ خون قطع نشود، حیض است.

مسأله437 : اگر سه روز پشت سر هم خون ببیند و پاک شود، چنانچه دوباره خون ببیند و روزهایی که خون دیده و در وسط پاک بوده روی هم از ده روز بیشتر نشود روزهائی هم که در وسط پاک بوده حیض است.

مسأله438 : اگر خونی ببیند که از سه روز بیشتر و از ده روز کمتر باشد و نداند خون دمل است یا خون حیض، چنانچه نداند دمل در طرف چپ است یا طرف راست در صورتی که ممکن باشد مقداری پنبه داخل کند و

ص:39

بیرون آورد پس اگر خون از طرف چپ بیرون آید، خون حیض است و اگر از طرف راست بیرون آید خون دمل است.

مسأله439 : اگر خونی ببیند که از سه روز بیشتر و از ده روز کمتر باشد و نداند خون حیض است یا زخم، اگر قبلاً حیض بوده حیض و اگر پاک بوده پاک قرار دهد، و چنانچه نمی­داند پاک بوده یا حیض همه چیزهایی را که بر حائض حرام است ترک کند و همه عبادت­هایی که زن غیر حائض انجام می­دهد به جا آورد.

مسأله440 : اگر خونی ببیند و شک کند که خون حیض است یا نفاس، چنانچه شرایط حیض را داشته باشد، باید حیض قرار دهد.

مسأله441 : اگر خونی ببیند و نداند خون حیض است یا بکارت، باید خود را وارسی کند، یعنی مقداری پنبه داخل فرج نماید و کمی صبر کند بعد بیرون آورد پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بکارت است و اگر به همه آن رسیده، حیض است.

مسأله442 : اگر کمتر از سه روز خون ببیند و پاک شود و بعد از سه روز دوباره خون ببیند، و سه روز ادامه داشته باشد خون دوّم حیض است و خون اوّل حیض نیست.

احکام حائض

مسأله443 : چند چیز بر حائض حرام است:

اوّل: عبادت­هایی که مانند نماز باید با وضو یا غسل یا تیمم بجا آورده شود، ولی بجا آوردن عبادت­هایی که وضو و غسل و تیمم برای آنها لازم نیست، مانند نماز میّت، مانعی ندارد.

ص:40

دوّم: تمام چیزهایی که بر جنب حرام است و در احکام جنابت گفته شد.

سوّم: جماع کردن در فرج، که هم برای مرد حرام است و هم برای زن، اگرچه به مقدار ختنه گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید بلکه احتیاط واجب آن است که مقدار کمتر از ختنه گاه را هم داخل نکند و وطی کردن در دُبُر زن حائض، اگر راضی باشد، کراهت شدیده دارد.

مسأله444 : جماع کردن در روزهایی هم که حیض زن قطعی نیست ولی شرعاً باید برای خود حیض قرار دهد حرام است. پس زنی که بیشتر از ده روز خون می­بیند و باید به دستوری که بعداً گفته می­شود روزهای عادت خویشان خود را حیض قرار دهد، شوهرش نمی­تواند در آن روزها با او نزدیکی نماید.

مسأله445 : اگر شماره روزهای حیض زن به سه قسمت تقسیم شود و مرد در قسمت اوّل آن، با زن خود در قُبُل جماع کند، بنابر احتیاط واجب باید هیجده نخود طلا کفّاره به فقیر بدهد و اگر در قسمت دوّم جماع کند، نه نخود طلا و اگر در قسمت سوّم جماع کند، باید چهار نخود و نیم بدهد. مثلاً زنی که شش روز خون حیض می­بیند، اگر شوهرش در شب یا روز اوّل و دوّم با او جماع کند باید هیجده نخود طلا بدهد و در شب یا روز سوّم و چهارم نه نخود و در شب یا روز پنجم و ششم باید چهار نخود و نیم بدهد.

مسأله446 : وطی در دُبُر زن حائض، کفاره ندارد.

مسأله447 : اگر قیمت طلا در وقتی که جماع کرده با وقتی که می­خواهد به فقیر بدهد فرق کرده باشد، باید قیمت وقتی را که می خواهد به فقیر بدهد حساب کنید.

ص:41

مسأله448 : اگر کسی هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوّم حیض، با زن خود جماع کند، باید هر سه کفاره را که روی هم سی و یک نخود و نیم می­شود بدهد.

مسأله449 : اگر انسان بعد از آن که در حال حیض جماع کرده و کفاره آن را داده دوباره جماع کند باز هم باید کفاره بدهد.

مسأله450 : اگر با زن حائض چند مرتبه جماع کند و در بین آنها کفاره ندهد احتیاط واجب آن است که برای هر جماع یک کفاره بدهد.

مسأله451 : اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده، باید فوراً از او جدا شود و اگر جدا نشود بنابر احتیاط واجب باید کفاره بدهد.

مسأله452 : اگر مرد با زن حائض زنا کند یا با زن حائض نامحرمی به گمان این­که عیال خود او است جماع نماید، احتیاط واجب آن است که کفاره بدهد.

مسأله453 : کسی که نمی­تواند کفاره بدهد بنابراحتیاط باید به اندازه سیرشدن یک فقیرگرسنه: صدقه بدهد و اگر نمی تواند استغفار کند و هروقت توانست باید کفاره را بدهد.

مسأله454 : طلاق دادن زن در حال حیض، به طوری که در کتاب طلاق گفته می­شود باطل است.

مسأله455 : اگر زن بگوید: حائضم یا از حیض پاک شده­ام، باید حرف او را قبول کرد.

مسأله456 : اگر زن در بین نماز حائض شود، نماز او باطل است.

مسأله457 : اگر زن در بین نماز شک کند که حائض شده یا نه، نماز او صحیح است ولی اگر بعد از نماز بفهمد که در بین نماز حائض شده نمازی که خوانده باطل است.

ص:42

مسأله458 : بعد از آن که زن از خون حیض پاک شد، واجب است برای نماز و عبادتهای دیگری که باید با وضو یا غسل یا تیمم بجا آورده شود، غسل کند. و دستور آن مثل غسل جنابت است ولی برای نماز پیش از غسل یا بعد از آن بهتر است وضو هم بگیرد و اگر پیش از غسل وضو بگیرد افضل است.

مسأله459 : بعد از آن که زن از خون حیض، پاک شد، اگرچه غسل نکرده باشد، طلاق او صحیح است، و شوهرش هم می­تواند با او جماع کند، ولی احتیاط مستحب آن است که پیش از غسل از جماع با او خودداری نماید. اما کارهای دیگری که در وقت حیض بر او حرام بوده مانند توقف در مسجد و مس خط قرآن، تا غسل نکند بر او حلال نمی­شود.

مسأله460 : اگر آب برای غسل کافی نباشد ولی به اندازه­ای باشد که بتواند وضو بگیرد، باید وضو بگیرد و عوض غسل تیمم نماید، و اگر به اندازه هیچ یک از آنها آب ندارد، باید دو تیمّم کند، یکی بدل از غسل و دیگری بدل از وضو.

مسأله461 : نمازهای یومیه­ای که زن در حال حیض نخوانده قضا ندارد. ولی روزه­های واجب را باید قضا نماید.

مسأله462 : هرگاه وقت نماز داخل شود و بداند که اگر نماز را تأخیر بیندازد حائض می­شود باید فوراً نماز بخواند.

مسأله463 : اگر زن نماز را تأخیر بیندازد و از اوّل وقت به اندازه انجام واجبات یک نماز بگذرد و حائض شود، قضای آن نماز بر او واجب است، ولی در تند خواندن و کند خواندن و چیزهای دیگر باید ملاحظه حال خود را بکند؛ مثلاً زنی که مسافر نیست اگر اول ظهر نماز نخواند، قضای

ص:43

آن در صورتی واجب می شود که به مقدار خواندن چهار رکعت نماز به دستوری که گفته شد از اوّل ظهر بگذرد و حائض شود، و برای زنی که مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو رکعت کافی است و نیز باید ملاحظه تهیه شرایطی را که دارا نیست بنماید. پس اگر به مقدار فراهم آوردن آن مقدمات و خواندن یک نماز بگذرد و حائض شود قضا واجب است وگرنه واجب نیست.

مسأله464 : اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاک شود و به اندازه غسل و وضو و مقدمات دیگر نماز مانند تهیّه کردن لباس یا آب کشیدن آن و خواندن یک رکعت نماز یا بیشتر از یک رکعت وقت داشته باشد، باید نماز را بخواند و اگر نخواند باید قضای آن را به جا آورد.

مسأله465 : اگر زن حائض به اندازه غسل وقت ندارد ولی می تواند با تیمم نماز را در وقت بخواند آن نماز بر او واجب نیست، اما اگر گذشته از تنگی وقت تکلیفش تیمم است مثل آن که آب برایش ضرر دارد، باید تیمم کند و آن نماز را بخواند.

مسأله466 : اگر زن حائض بعد از پاک شدن شک کند که برای نماز وقت دارد یا نه، باید نمازش را بخواند.

مسأله467 : اگر به خیال این که به اندازه تهیه مقدمات نماز و خواندن یک رکعت وقت ندارد نماز نخواند و بعد بفهمد وقت داشته، باید قضای آن نماز را به جا آورد.

مسأله468 : مستحب است زن حائض در وقت نماز، خود را از خون پاک نماید و پنبه و دستمال را عوض کند و وضو بگیرد و اگر نمی تواند وضو

ص:44

بگیرد تیمم نماید و در جای نماز رو به قبله بنشیند و مشغول ذکر و دعا و صلوات شود.

مسأله469 : خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جایی از بدن به حاشیه و مابین خط­های قرآن و نیز خضاب کردن به حنا و مانند آن برای حائض مکروه است.(1)


1- توضیح المسائل آیت الله العظمی فاضل لنکرانی قدس سره.

ص:45

بخش دوم : همجنس گرایی و همجنس بازی

اشاره

ص:46

مقدمه

یکی از انحرافاتی که متؤسفانه در این جامعه­ای که در آن زندگی می­کنیم، جامعه­ای که از همه طرف مورد تهاجم دشمنان داخلی و خارجی از طریق تبلیغات از رسانه­ها، ماهواره­ها، و فضای مجازی به جوان حمله می­شود و این جوان را دارد از پای در می­آورد و وارد منجلاب فسادی کرده به نام همجنس بازی و همجنس­گرایی می­باشد که این عمل در بعضی از زنان و مردان وجود دارد. که در مردان به آن لواط و در زنان به آن مساحقه می­گویند. در این مقاله سعی شده که راه­های مبتلا شدن به این پدیده خطرناک مورد بحث و بررسی قرار گرفته و راه­های جلوگیری از این فعل، از روایات و منظر و دید جامعه شناسی مورد بحث و کنکاش قرار گرفته است امید است که مقبول درگاه احدیت واقع شود.

از آن­جایی که قوانین اسلام برای بشر قوانینی تشریعی و تکوینی می­باشد. و خلقت موجودات بر دو گونه است: گونۀ اول: مبنی بر تولد است و آنها حیواناتی هستند که خلقت آنها دو (نر و ماده) لازم ندارد بلکه روی عواملی آفریده می­شوند بدون اینکه احتیاج به جفت دیگری داشته باشند.

گونۀ دوم: مبنی بر توالد است مثل انسان که خلقت آنها مبنی بر جفت­گیری است خدا در این رقم حیوانات ماده­ای به نام منی یا نطفه خلق کرده است هم در نر و هم در ماده و این دو ماده با هم مخلوط می­شوند و تولید

ص:47

مثل می­کنند و اگر این دو ماده نباشند نسل آن حیوان منقطع می­شود و برای این دو ماده در نر جای معین و مشخص قرار داده و در ماده هم همینطور و نیز محل معین و مشخصی برای اختلات این دو ماده قرار داده و بعد از اختلال هم جای معین و مشخصی برای نشو و نما قرار داده تا آن وقت که «مثل» از نظر خلقت کامل شود و غرض از خلقت این دو ماده (تولید مثل) به دست آید.

این: عالم خلقت تکوینی حیوانات توالدی هستند و اگر یکی از این مراتب جا به جا شود این نطفه که خدا خلق کرده برای بقاء نسل ضایع می­شود. در حیوانات دیگر غیر انسان چون عقل ندارند عالم تشریع ندارند اما انسان چون عقل دارد علاوه بر عالم تکوین عالم تشریع هم دارد و عالم تشریع هم مثل عالم تکوین است و به اندازه سر سوزنی نباید جا به جا شود. اگر جابجا شد غرض از خلقت (تولید مثل) ضایع و کان لم یکن می شود انسان مسئول است و در عالم ازدواج اگر به همان ترتیب که درعالم تکوین گفته شد (البته با مجوز شرعی) رفتار شد غرض از خلقت (تولید مثل) تضییع نشده و انسان مسئول نیست و الا ( اگر جابجا شد) مثل مساحقه و لواط و استمناء شد انسان مسئول است چون نطفه که خدا خلق کرده برای بقاء نسل آن را ضایع و کان لم یکن کرده علاوه می­شود بر اینها عدم تمایل به جنس مخالف و تولید امراض گوناگون و عقیم شدن چون نطفه در غیر محل ریخته می­شود و اسلام در مورد لواط مجازات سنگینی قرار داده حتی تا سر حد اعدام.

ص:48

و در اینجا ما به راه­های پیشگیری از این اعمال شنیع می­پردازیم و مورد بحث و بررسی قرار داده این امور خطرناک را برای فردی که وارد آن صحنه شود و خود را به آن آلوده نماید و از راه روایات و جامعه شناسی و دیگر طرق دیگری به این مبحث پرداخته­ایم و زمینه­ای مبتلا شدن به آن و راه­های جلوگیری از آن بیان نموده­ایم و راه­های صحیح ارضای میل جنسی اشاره شده است.

فصل اول: ارضای میل جنسی

ارضای میل جنسی

انسان مجموعه­ای از روح و بدن است و این دو بخش به نوبۀ خود نیازهایی دارند که باید به موقع رفع شود. نیازهای انسان مختلف و گوناگون است و در سطوح متفاوت ظاهر می­گردد. «مزلو» نیازهای انسانی را بر اساس سلسله مراتب ویژه­ای تنظیم کرده و معتقد است نیازهای جنسی بشر (مانند نیاز به غذا، آب، هوا و خواب) جزء نیازهای جسمانی محسوب می­شود. او هم چون بسیاری از روان شناسان دیگر، ارضای میل جنسی را برای نسل بشر اساسی می­داند.(1)

تعریف ارضای میل جنسی

آنگاه که نیازی در انسان به وجود می­آید، فرد آرامش و قرار ندارد تا این که آن نیاز بر طرف گردد. وقتی که نیازمندی برطرف شد، شخص راضی می­شود و از تلاش برای رفع آن صرف نظر می­کند. نیاز شکل گرفته


1- تربیت جنسی در اسلام ، ص 113.

ص:49

ممکن است واقعی باشد؛ همان گونه که ممکن است خیالی باشد؛ به این معنا که فرد در واقع نیازی ندارد؛ اما خیال می­کند که نیازمند است. غریزه و میل جنسی نیز بخشی از غرایز انسانی است و هنگامی که در انسان شکل گرفت، باید آن را برآورده کرد؛ از این رو ارضای میل جنسی، عبارت است از رفع نیاز از غریزه.(1)

راه­های ارضای میل جنسی

انسان از راه­های مختلفی می­تواند نیاز جنسی خود را برطرف کند؛ اما صرف وجود راه­های متنوع دلیل بر صحیح بودن همۀ آنها نیست؛ مثل این که کسی بخواهد از مکان مرتفعی پایین بیاید؛ او می­تواند از نردبان، پله یا طناب استفاده کند و یا خود را از بالا به پایین بیندازد. این فرد از هر ابزاری استفاده کند، خواه ناخواه به پایین می­رسد؛ اما این که چه ابزاری باشد و چگونه مورد استفاده قرار گیرد، فرق می­کند. انسان برای ارضای نیاز جنسی خود راه­های گوناگونی مانند ازدواج، همجنس بازی و خود ارضایی را پیش روی خود دارد؛ اما باید بنگرد که کدام یک از نظر شرعی، اجتماعی و قانونی صحیح است تا همان را برگزیده و از بقیه اجتناب کند. دین مبین اسلام انسان را به ارضای طبیعی غریزۀ جنسی از طریق ازدواج فرا خوانده است.

گاهی ارضا به وسیلۀ موجود غیر زنده رخ می­دهد؛ مثلاً لباس جنس مخالف می­پوشد و از نظر جنسی لذت می­برد. گاهی به وسیله موجود زنده


1- تربیت جنسی در اسلام ، ص 116.

ص:50

انجام می­شود که این خود دو گونه است: گاهی با موجود زنده غیر انسان است و گاهی به وسیله انسان. آن­گاه که بوسیله انسان است، دو صورت دارد: گاهی به وسیله خود فرد انجام می­شود که «خودارضایی» نام دارد . خودارضایی در مردها به «استمناء» و در زن­ها به « استشهاء» معروف است. گاهی ارضا به وسیله فرد دیگری تحقق می­یابد؛ این هم دو قسم است:

1- هر دو هم جنس باشند که به «هم جنس بازی» مشهور می­باشد به این عمل در مردان «لواط» و در زنان «مساحقه» گفته می­شود.

2- غیر هم جنس باشد که در این صورت اگر عمل جنسی آن دو طبق موازین قانونی و شرعی صورت می­گیرد، به آن «ازدواج»، اگر خارج از موازین و مقررات باشد، به آن «زنا» گفته می­شود.

راه سالم ارضای میل جنسی

برای رشد و نمو، تولید، تکثیر و بقای نوع انسانی، شهوت­های گوناگونی در انسان قرار داده شده است و باید به گونه­ای که با هدف خلقت منافات نداشته باشد، آن­ها را ارضاء کرد. کسی که تشنه یا گرسنه است، آرامش ندارد؛ آن که نیاز به خواب دارد، قرار ندارد تا این که این میل ارضا شود.

کسی که میل جنسی در او شکل گرفته، باید آن را ارضا کند تا به سکون و آرامش برسد. سخن در این است که آیا اصل اولی در مورد نیازهای طبیعی (مانند آن ها خوردن و آشامیدن و نیاز جنسی) و عدم آن سرکوب، کنترل و تعدیل آنها اصل ثانوی به حساب می­آید و یا بر عکس، اصل این

ص:51

است که انسان غرایز و امیال خود را سرکوب کند و از روی ناچاری و اضطرار آن­ها را ارضا نماید؟(1)

آیت الله ابراهیم امینی معتقد است:

نیاز جنسی مانند نیاز به آب و غذاست. مگر به یک انسان گرسنه یا تشنه می­توان گفت: از خوردن آب و غذا خودداری کن؟ مگر کار دیگری حتی ورزش و تفریح و بازی می­تواند انسان گرسنه و تشنه را از فکر غذا و آب منصرف سازد؟ نیاز جنسی مانند گرسنگی و تشنگی ؛ بلکه به مراتب شدیدتر و نیرومندتر از آن­ها می­باشد. اگر از طریق مشروع ارضا نشد، ممکن است جوان را به سوی انحراف و گناه بکشد و مهار کردن آن بسیار دشوار است... . بر فرض این که جوان توانست با نیروی ایمان و عفت و حیاء غریزۀ نیرومند جنسی را مهار کند و دامن خود را به گناه آلوده نسازد؛ اما با عواقب سوء روانی و جسمانی آن چه باید کرد؟ بنابر این در سنین معین جز ازدواج چاره­ای نیست.(2)

از ظاهر آیات و روایات نیز استفاده می­شود که اصل اولیه در نیازهای طبیعی، ارضا کردن آن است؛ از این رو اشباع انگیزه­ها امری طبیعی است که به اقتضای وجود و سرشت انسان صورت می پذیرد و ادامۀ زندگی و بقای نوع به اشباع آنها بستگی دارد؛ از این جهت احکام و فرمان­های موجود در قرآن و سنت در خصوص این انگیزه­ها، با فطرت انسان


1- تربیت جنسی در اسلام، ص 118.
2- انتخاب هسمر ، ابراهیم امینی ، ص 32.

ص:52

هماهنگی دارد و اشباع آن­ها را می پذیرد و به آن­ها اقرار می­کند و در حدودی که شرع مقدس اجازه می­دهد، خواهان اشباع آن­هاست.

تنها راه صحیح ارضای نیاز جنسی در انسان ازدواج است، چه دائم و چه موقت. البته منظور ما از ازدواج، پیوند زناشویی بین دو جنس مذکر و مونث می باشد، نه ازدواج هم جنس با هم که امروزه در بعضی از کشورها نوعی ازدواج به حساب می آید و حتی به صورت قانونی در آمده است.

راه­های ناسالم ارضای میل جنسی

اگر انسان در ارضای انگیزه­ها زیاده روی کند؛ به گونه ای که استفاده از آن­ها هدف اصلی قرار گیرد، انگیزه­ها از اهداف اصلی خود دور شده­اند و دیگر وسیله­ای برای ادامه زندگی فرد و بقای نوع به شمار نمی­آیند؛ بلکه خودشان فی نفسه به هدف نهایی تبدیل می­شوند. در این صورت انسان در مهار کردن انگیزه­های خود و مسلط بودن بر آن­ها شکست می­خورد و امیال و غرایز بر او حاکم می شوند. یکی از مهمترین انگیزه­های فیزیولوژیک که در معرض انحراف قرار دارد، انگیزه جنسی است. میل جنسی مانند سایر نیازها، امری طبیعی است که باید ارضا شود و اصل اولی هم ارضای آن می­باشد. با این حال اگر کسی امکان ازدواج ندارد، نباید به راه­های ناصواب میل جنسی رو بیاورد. انحرافاتی که ممکن است در انگیزه جنسی رخ دهد، فراوان است. در این­جا ما فقط به بررسی مهم­ترین راه­های غیر صحیح میل جنسی می­پردازیم.

ص:53

هم جنس خواهی

اشاره

هم جنس خواهی به این معناست که انسان میل جنسی خود را با انسان دیگری از جنس خود ارضا کند.

انواع هم جنس
اشاره

انسان از دو جنس خارج نیست: یا مذکر است و یا مونث؛ از این رو دو نوع هم جنس خواهی بیش­تر وجود ندارد که در این­جا به توضیح آن دو می­پردازیم.

لواط

به ارتباط جنسی دو مذکر با هم لواط گفته می­شود. از منابع اسلامی استفاده می­شود که این انحراف از زمان قوم لوط

شروع شده است،

مساحقه

عبارت است از ارضای میل جنسی جنس مونث با هم جنس خود. در این هم یکی در نقش فاعل و دیگری در نقش مفعول ظاهر می­شود و ممکن است به صورت­های مختلفی، از جمله تماس با بدن هم جنس مونث، در آغوش کشیدن و یا مباشرت باشد.

ص:54

فصل دوم: عوامل و آثار هم جنس خواهی

آثار هم جنس خواهی

تمایل به جنس موافق، موجب می شود که انسان به ارضای غریزه جنسی با هم جنس خود متمایل گردد. این میل در ابتدا ضعیف است؛ ولی در ادامه شدت پیدا می­کند تا جایی که فرد تن به این کار می­دهد و نیاز جنسی خویش را با هم جنس ارضاء می­کند.

از دیگر آثار این انحراف، پیدا شدن احساس زنانه در فرد و ضعف مفرط جنسی فاعل و مفعول ( به اصطلاح سرد مزاجی) است؛ به گونه ای که بعد از مدتی قادر به آمیزش جنسی به صورت طبیعی نیستند. از طرف دیگر، از دست دادن احساسات طبیعی بر روح و جسم اثر بد می­گذارد؛ در خود یک نوع از خود بیگانگی نسبت به خویشتن و جامعه می­بیند و قدرت اراده را که رمز توفیق در کارهاست، کم کم از دست می­دهند و سرانجام یک نوع سرگردانی و بی تفاوتی در روح آنان ایجاد می­شود.(1)

بلای همجنس گرایی !

(همجنس گرایی) چه در میان مردان باشد (لواط) و چه در میان زنان (مساحقه) از بدترین انحرافات اخلاقی است که سرچشمه مفاسد زیادی در جامعه خواهد بود.

اصولا طبیعت زن و مرد آن چنان آفریده شده است که آرامش و اشباع سالم خود را در علاقه به جنس مخالف (از طریق ازدواج سالم ) می­بینند، و هرگونه تمایلات جنسی در غیر این صورت ، انحراف از طبع سالم انسانی


1- تفسیر نمونه ، ج9 ، ص 195-196.

ص:55

و یک نوع بیماری روانی است که اگر به آن ادامه داده شود روز به روز تشدید می­گردد و نتیجه­اش بی میلی به (جنس مخالف ) و اشباع ناسالم از طریق (جنس موافق ) است .

این گونه روابط نامشروع در ارگانیسم بدن انسان و حتی در سلسله اعصاب و روح اثرات ویرانگری دارد: مرد را از یک مرد کامل بودن ، و زن را از یک زن کامل بودن ساقط می­کند، به طوری که چنین زنان و مردان همجنس باز، گرفتار ضعف جنسی شدید می­شوند و قادر نیستند پدر و مادر خوبی برای فرزندان آینده خود باشند و گاه قدرت بر تولید فرزند را به کلی از دست می­دهند.

افراد (همجنس گرا) تدریجاً به انزوا و بیگانگی از اجتماع و سپس بیگانگی از خویشتن رو می­آورند، و گرفتار تضاد پیچیده روانی می­شوند، و اگر به اصلاح خویش نپردازند ممکن است به بیماری­های جسمی و روانی مختلفی گرفتار شوند.

به همین دلیل و به دلائل اخلاقی و اجتماعی دیگر، اسلام شدیدا همجنس گرایی را در هر شکل و صورت تحریم کرده ، و برای آن مجازاتی شدید که گاه به سرحد اعدام می­رسد قرار داده است .

موضوع مهم این است که بی بندوباری و تنوع طلبی بیمارگونه دنیای متمدن مادی ، بسیاری از پسران و دختران را به سوی این انحراف بزرگ می­کشاند، نخست پسران را تشویق به لباس­های جلف و زنانه و خودآرایی مخصوص و دختران را به لباس­های پسرانه دعوت می کند، و از اینجا انحراف و همجنس گرایی شروع می­شود تا جایی که به وقیح­ترین اعمال در این زمینه ، شکل

ص:56

قانونی می­دهند و از هرگونه پیگرد و مجازات برکنار می­دادند که قلم از شرح و وصف آن شرم دارد.(1)

برخی از عوامل هم جنس خواهی

بستر پیدایش هم جنس بازی این است که افرادی که به تازگی نقش جنسی خود را کشف کرده­اند و در بیان مسایل شخصی با دیگران خجالت می­کشند و بنابراین به دنبال محرم رازند؛ از این رو دوستانی همدل و هم راز پیدا می­کنند. بحران غریزه و زمینۀ روانی سبب می­شود آنان با هم به انحرافات تن دهند و کار به انجام اعمال منافی عفت بکشد.

گاهی این عمل به دلیل شرم و حیای افراطی یا برای جلب محبت و یافتن تحسین دیگران در عمل صورت می پذیرد و ممکن است به سبب وسوسه­ها و دسترسی نداشتن به جنس مخالف باشد.(2)

علاوه بر عوامل بالا ، همجنس خواهی ممکن است از عوامل زیر نیز ناشی شود:

1-قانع نبودن از ارضای نیاز جنسی به وسیلۀ جنس مخالف (همسر)

2- دوستی­های بی حساب نسبت به هم جنس.

3- ارتباط زیاد با افراد هم جنس زیبا یا توجه بیش از حد به تصویر آنان.

4- زندگی دسته جمعی افراد هم جنس؛ مانند زندگی در پادگان­ها و خوابگاه­های مدارس و دانشگاه­ها

5- محیط­های خانه، مدرسه و ... که آلوده باشد.


1- تفسیر نمونه ، ج16 ، ص257-258.
2- شناخت ، هدایت و تربیت نوجوان و جوان، علی قائمی ، ص 167.

ص:57

6- آزادی فردی در ارتباط ، معاشقه و شوخی با هم جنس.

7- تماس جسمی با هم جنس

8- زیاد نشستن در توالت.

9- نا رضایتی از تجربۀ جنسی گذشته با جنس مخالف.

در یک تحقیق این نتیجه به دست آمده است که زنان و مردان هم جنس خواه مورد پژوهش، در دوران کودکی و نوجوانی چندان هم از تجارت دیگر جنس خواهی بی­بهره نبودند. فرقی که آنان ازاین لحاظ با همگنان دگر جنس خواه خود داشتند، این بود که این تجربه­ها را مایه خشنودی نیافته بودند.

10- ارتباط ضعیف با پدر

در همین پژوهش نتیجه گرفته­اند که در مورد زنان و مردان مورد پژوهش ، به نظر می­رسید که ارتباط ضعیف با پدر نقش بیشتری در مستعد ساختن آنان به هم جنس خواهی آنان داشته است تا کیفیت ارتباطشان با مادر.

این بررسی نشان می­دهد که تداوم در خور توجهی بین احساسات جنسی دوران کودکی فرد و رجحان جنسی او در دورۀ بزرگسالی وجود دارد بر خلاف نظر رایجی که در آن پدر و مادر به گونه­ای مسئول هم جنس خواهی فرزند خود شناخته می­شوند، این تحقیق نشان می­دهد در تعیین رجحان جنسی، پدر و مادر نقش مهمی ندارند. رجحان جنسی به الگوی پیچیده­ای از احساسات و واکنش­های خود کودک بستگی دارد که هنوز به آن پی نبرده­ایم.(1)


1- تربیت جنسی در اسلام، ص 148- 149.

ص:58

فصل سوم: امراض و بیماری­های همجنس بازان

بیماری­های روده­ای در همجنس بازان

سندرم روده­ای همجنس بازان (Gay bowel syndrome) اصطلاحی است که در اواخر دهۀ هفتاد میلادی مرسوم شد و به معنی گروهی از عفونت­های روده­ای در مردان همجنس بازان نیز به نوعی شیوع دارد ولی این اصطلاح در این مورد دقت کافی ندارد.

همجنس بازان مرد در خطر بیشتری هستند زیرا نوع خاصی از تماس جنسی را تجربه می­کنند و شرکای جنسی در آنها متعدد است و در عین حال زودتر برای درمان مراجعه می­کنند.

تماس جنسی در همجنس بازان مرد باعث می­شود که عوامل بیماری­زای روده­ای از فردی به فرد دیگر منتقل شود.

تماس جنسی از راه معقد و سپس تماس دهانی در شریک جنسی دیگر یکی از دیگر راه­های انتقال این بیماری­هاست. اگر چه بسیاری از همجنس بازان مرد ممکن است برای مدتهای طولانی یک شریک جنسی را انتخاب کنند ولی فرهنگ کلی در این گروه داشتن شرکای جنسی متعدد است که خود آنها نیز در سطح وسیعی شریک جنسی متعدد دارند. به طوری که یک مرد همجنس باز ممکن است در طول زندگی به هزار شریک جنسی برخورد کند و حتی گاهی در یک جلسه با چند نفر تماس جنسی اتفاق افتد به طوری که تعداد شرکای جنسی را در سال گاهی به صد نفر می­رساند. در عین حال

ص:59

ناشناس بودن شرکای جنسی به مراتب خطر بیشتری نسبت به تعداد آنها محسوب می­شود زیرا پیگیری راه اپیدمیولوژیک را بسیار مشکل می­کند.

بسیار از بیماریها ممکن است به صورت بی علامت در فردی موجود باشند به همین دلیل این افراد هرگز دنبال درمان نخواهند رفت و بسیاری افراد دیگر را آلوده می­کنند.

دلایل دیگری نیز برای انتقال بیماری در این گروه وجود دارد که شامل:

-کمبود ایمنی به صورت بالقوه در بعضی از همجنس بازان مرد وجود دارد.

- ارزیابی غیر دقیق بعضی از پزشکان که نه عامل اتیولوژیک در پیگیری و نه بیمار را به عنوان همجنس باز شناسایی می­کنند.

- نقش آلت تناسلی مردانه به عنوان یک ابزار آسیب رسان به مخاط و انتقال دهنده عامل بیماری زا.

عوامل قابل انتقال در همجنس بازان

این عوامل عمده شامل باکتری­ها، انگل­ها، اسپیروکت­ها، ویروس­ها و قارچ­هاست. بیماری­های روده­ای در این گروه عبارت است از پروکیت، کولیت و آنتریت­هاست. باید توجه داشت که علائم بیماری­های روده­ای بسیار محدود است و از طریق این علائم نمی­توان پاتوژن تاکید نمود و در عین حال یک بیمار همزمان ممکن است چند نوع از ارگانیسم­های پاتوژن را حمل نماید.(1)


1- بیماریهای آمیزشی و ناتوانیهای جنسی ، ص 90-91.

ص:60

التهاب معده (proctitis)

این حالت عمدتاً با تیسفموس ، درد آنورکتال و ترشح از معقد بروز می­کند. تب، خارش معقد و تغییر در اجابت مزاج کمتر ظاهر می­شوند. شایعترین عوامل ایجاد کننده آن عبارتند از: نیسریاگونوره، ترپونم سیفلیس، و کلامیدیاتراکوماتیس، که حداقل هشتاد درصد موارد را تشکیل می­دهند.

عوامل دیگری نیز در این رابطه شناسایی شده­اند و حداقل در یازده درصد موارد عامل ایجاد کننده آن متعددند بسیاری از موارد پروکتیت گونوکوکی بدون علامت بوده و در کشت روتین از رکتوم تشخیص داده می­شوند. بسیاری مطالعات نشان داده اند که پنجاه درصد مردان همجنس بازی که به کلینیک بیماری­های مقاربتی مراجعه می­کنند کشت مثبت از نظر سوزاک دارند. افراد واجد علامت معمولاً از درد رکتوم و ترشح شکایت دارند. آلودگی با کلامیدیا نیز علائمی شبیه به این دارد در حالی که پروکتیت زخمی ناشی از هرپس بسیار دردناکتر است. در هرپس ضایعات و زیکولار ممکن است در اطراف معقد قابل رؤیت باشند.

بیماری­های ناشی از ترپوسماپالیدوم معمولاً همراه با درد و ترشح خونی از معقد است. گاهی فقط با مشاهده یک توده بدون درد و یا یک زخم در رکتوم می­توان تشخیص داد.(1)


1- بیماریهای آمیزشی و ناتوانیهای جنسی / ص 91-92.

ص:61

فصل چهارم: همجنس گرایی از دیدگاه قرآن

همجنس گرایی از دیدگاه قرآن

در قرآن مجید در سوره­های اعراف ، هود، حجر، انبیاء، نمل و عنکبوت اشاراتی به وضع قوم لوط و گناه شنیع آنها شده است ، منتها در هر مورد تعبیرش با مورد دیگر متفاوت است ، در حقیقت هر کدام از این تعبیرات به یکی از ابعاد شوم این عمل ننگین اشاره می­کند:

در سوره اعراف می­خوانیم که لوط به آنها می­گوید: «بل انتم قوم مسرفون ؛ شما جمعیتی اسرافکارید.»(1)

در سوره انبیاء می­خوانیم : «و نجیناه من القریه التی کانت تعمل الخبائث انهم کانوا قوم سوء فاسقین ؛ ما لوط را از قریه­ای که خبائث انجام می­داد رهایی بخشیدیم ، آنها قوم بد و فاسقی بودند.»(2)

و در سوره شعراء آیه 166 می­خوانیم که لوط به آنها می­گوید: «بل انتم قوم عادون ؛ شما جمعیت تجاوزگری هستید».

و در سوره نمل آمده است : «بل انتم قوم تجهلون ؛ شما قومی جاهل و نادانید(3)


1- اعراف / 81.
2- انبیاء / 74.
3- نمل /55 .

ص:62

و در سوره عنکبوت آیه 29 از زبان لوط چنین آمده است که به آنها می­گوید: انکم لتاتون الرجال و تقطعون السبیل؛ شما به سراغ مردان می روید و راه فطرت و نسل انسان را قطع می­کنید.»

به این ترتیب این عمل زشت تحت عنوان اسراف ، خبیث ، فسق ، تجاوز، جهل ، قطع سبیل مطرح شده است .

اسراف از این نظر که آنها نظام آفرینش را در این امر فراموش کرده و از حد تجاوز نمودند و تعدی نیز به همین خاطر بر آن اطلاق شده است .

خبیث به معنی کار یا چیز آلوده­ای است که طبع سالم آدمی از آن تنفر دارد، و چه عملی از این عمل تنفر آمیزتر است .

فسق به معنی خروج از اطاعت پروردگار و برهنگی از شخصیت انسانی است که از لوازم حتمی این کار است.

جهل به خاطر بی­خبری از عواقب شومی است که این عمل برای فرد و جامعه دارد.

و بالاخره قطع سبیل نتیجه شوم این عمل را که در صورت گسترش منتهی به قطع نسل انسانی می­گردد، چرا که تدریجاً علاقه به جنس موافق جانشین علاقه طبیعی به جنس مخالف می­شود می­باشد.

عذاب­های قوم لوط بر ظالمین

در قرآن مجید سه نوع عذاب برای قوم لوط بیان فرموده: صیحه باریدن سنگ عذاب بر آنها، زیر و رو شدن شهرهای آنها، بعد می­فرماید: عذابی که بر قوم لوط نازل شد از ظلم کنندگان دور نیست.(1)

و این تهدید سختی است به کسانی که عمل آنها را مرتکب می­شوند.


1- هود/ 85.

ص:63

فصل پنجم: فلسفه همجنس گرایی

فلسفه تحریم هم جنس گرایی

گر چه در دنیای غرب که آلودگی­های جنسی فوق العاده زیاد است ، این گونه زشتی­ها مورد تنفر نیست و حتی شنیده می­شود در بعضی از کشورها همانند انگلستان طبق قانونی که با کمال وقاحت از پارلمان گذشته این موضوع جواز قانونی پیدا کرده !! ولی شیوع این گونه زشتی­ها هرگز از قبح آن نمی­کاهد و مفاسد اخلاقی و روانی و اجتماعی آن در جای خود ثابت است.

گاهی بعضی از پیروان مکتب مادی که این­گونه آلودگی­ها را دارند برای توجیه عملشان می­گویند ما هیچ­گونه منع طبی برای آن سراغ نداریم !.

ولی آنها فراموش کرده اند که اصولا هرگونه انحراف جنسی در تمام روحیات و ساختمان وجود انسان اثر می­گذارد و تعادل او را بر هم می­زند.

توضیح اینکه: انسان به صورت طبیعی و سالم تمایل جنسی به جنس مخالف دارد و این تمایل از ریشه دارترین غرائز انسان و ضامن بقاء نسل او است .

هرگونه کاری که تمایل را از مسیر طبیعیش منحرف سازد، یکنوع بیماری و انحراف روانی در انسان ایجاد می­کند.

مردی که تمایل به جنس موافق دارد و یا مردی که تن به چنین کاری می­دهد هیچ­کدام یک مرد کامل نیستند، در کتابهای امور جنسی هموسکو آلیسم (همجنس گرایی) به عنوان یکی از مهمترین انحراف ذکر شده است .

ادامه این کار تمایلات جنسی را نسبت به جنس مخالف در انسان تدریجاً می­کشد و در مورد کسی که تن به این کار در می­دهد احساسات زنانه

ص:64

تدریجا در او پیدا می­شود، و هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسی و به اصطلاح سرد مزاجی می­شوند، به طوری که بعد از مدتی قادر به آمیزش طبیعی (آمیزش با جنس مخالف ) نخواهند بود.

با توجه به اینکه احساسات جنسی مرد و زن هم در ارگانیسم بدن آنها مؤثر است و هم در روحیات و اخلاق ویژه آنان ، روشن می­شود که از دست دادن احساسات طبیعی تا چه حد ضربه بر جسم و روح انسان وارد می­سازد، و حتی ممکن است افرادی که گرفتار چنین انحرافی هستند، چنان گرفتار ضعف جنسی شوند که دیگر قدرت بر تولید فرزند پیدا نکنند.

این­گونه اشخاص از نظر روانی غالباً سالم نیستند و در خود یکنوع بیگانگی از خویشتن و بیگانگی از جامعه­ای که به آن تعلق دارند احساس می­کنند.

قدرت اراده را که شرط هر نوع پیروزی است تدریجاً از دست می­دهند، و یکنوع سرگردانی و بی تفاوتی در روح آنها لانه می­کند.

آنها اگر به زودی تصمیم به اصلاح خویشتن نگیرند و حتی در صورت لزوم از طبیب جسمی یا روانی کمک نخواهند و این عمل به صورت عادتی برای آنها در آید، ترک آن مشکل خواهد شد، ولی در هر حال هیچ وقت برای ترک این عادت زشت دیر نیست ، تصمیم می­خواهد و عمل .

به هر حال سرگردانی روانی تدریجا! آنها را به مواد مخدر و مشروبات الکلی و انحرافات اخلاقی دیگر خواهد کشانید و این یک بدبختی بزرگ دیگر است .

جالب اینکه در روایات اسلامی در عباراتی کوتاه و پر معنی اشاره به این مفاسد شده است ، از جمله در روایتی از امام صادق علیه السلام می­خوانیم که ، کسی از او سؤ ال کرد لم حرم الله اللواط: چرا خداوند لواط را حرام کرده

ص:65

است فرمود: «من اجل انه لو کان اتیان الغلام حلالا لاستغنی الرجال عن النساء و کان فیه قطع النسل و تعطیل الفروج و کان فی اجازه ذلک فساد کثیر»

« اگر آمیزش با پسران حلال بود مردان از زنها بی نیاز (و نسبت به آنان بی میل) می­شدند، و این باعث قطع نسل انسان می­شد و باعث از بین رفتن آمیزش طبیعی جنس موافق و مخالف می­گشت و این کار مفاسد زیاد اخلاقی و اجتماعی بخ بار می­آورد.»(1)

ذکر این نکته نیز قابل توجه است که اسلام یکی از مجازات­هایی را که برای چنین افرادی قائل شده آن است که ازدواج خواهر و مادر و دختر شخص مفعول بر فاعل حرام است ، یعنی اگر چنین کاری قبل از ازدواج صورت گرفته شد، این زنان برای او حرام ابدی می­شوند.

کشیده شدن افراد به اینگونه انحراف جنسی علل بسیار مختلفی دارد و حتی گاهی طرز رفتار پدر و مادر با فرزندان خود، و یا عدم مراقبت از فرزندان همجنس ، و طرز معاشرت و خواب آنها با هم در خانه ممکن است از عوامل این آلودگی گردد.

گاهی ممکن است انحراف اخلاقی دیگر سر از این انحراف بیرون آورد.

قابل توجه این که در حالات قوم لوط می­خوانیم که عامل آلودگی آنها به این گناه این بود که آنها مردمی بخیل بودند و چون شهرهای آنها بر سر راه کاروان­های شام قرار داشت و آنها نمی خواستند از میهمانان و عابرین پذیرایی کنند در آغاز چنین به آنها وانمود می­کردند که قصد تجاوز جنسی به آنان


1- میزان الحکمه ، ج11 ، ص5366، باب3589، ح18381.

ص:66

دارند تا میهمانان و عابرین را از خود فرار دهند، ولی این عمل تدریجاً به صورت عادت برای آنها در آمد و تمایلات انحراف جنسی تدریجاً در وجود آنها بیدار شد و کارشان به جایی رسید که از فرق تا قدم آلوده شدند.

حتی شوخی­های بی­موردی که گاهی در میان پسران و یا دختران نسبت به همجنسان خود می­شود گاهی انگیزه کشیده شدن به این انحرافات می­گردد، به هر حال باید به دقت مراقب این­گونه مسائل بود، و آلودگان را به سرعت نجات داد و از خدا در این راه توفیق طلبید.(1)

در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می­خوانیم : «لا یجد ریح الجنه زنوق ، و هو المخنث !»

« بوی بهشت به مشام کسی که مورد همجنس­گرایی واقع می­شود نخواهد رسید!»

در حدیث دیگری از حضرت علی علیه السلام می­خوانیم که لواط را در سر حد کفر معرفی فرموده است. (2)

در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا علیه السلامدر فلسفه تحریم همجنس گرایی چنین آمده است :

«علة تحریم الذکران للذکران ، و الاناث للاناث ، لما رکب فی الاناث و ما طبع علیه الذکران ، و لما فی اتیان الذکران ، الذکران و الاناث للاناث ، من انقطاع النسل ، و فساد التدبیر، و خراب الدنیا»


1- تفسیر نمونه ، ج9 ، ص 194-196.
2- عین الحیوه، ص 401.

ص:67

« فلسفه تحریم مردان بر مردان و زنان بر زنان این است که این امر بر خلاف طبیعتی است که خداوند برای زن و مرد قرار داده (و مخالفت با این ساختمان فطری و طبیعی ، سبب انحراف روح و جسم انسان خواهد شد) و به خاطر این است که اگر مردان و زنان همجنس گرا شوند، نسل بشر قطع می­گردد، و تدبیر زندگی اجتماعی به فساد می­گراید، و دنیا به ویرانی می­کشد.»(1)

این مسأله تا به آنجا از دیدگاه اسلام زشت و ننگین است که در ابواب حدود اسلامی حد آن بدون شک اعدام شمرده شده است ، و حتی برای کسانی که مراحل پائین­تر همجنس­گرایی را انجام می­دهند مجازاتهای شدیدی ذکر شده ، از جمله در حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می­خوانیم :

«من قبل غلاما من شهوه الجمه الله یوم القیامه بلجام من نار»

«کسی که پسری را از روی شهوت ببوسد خداوند در روز قیامت لجامی از آتش بر دهان او می­زند!.»

مجازات کسی که مرتکب چنین عملی شود از سی تا 99 تازیانه ذکر شده است. به هر حال شک نیست که انحراف جنسی از خطرناکترین انحرافاتی است که ممکن است در جوامع انسانی پیدا شود، چرا که سایه شوم خود را بر همه مسائل اخلاقی می­افکند و انسان را به انحراف عاطفی می­کشاند.(2)

و در روایتی دیگر هم آمده است که مولا علی علیه السلام فرموده­اند:

«فرض الله الایمان یطهر من الشرک ... و ترک اللواط تکثیراً للنسل.»


1- میزان الحکمه، ج11، ص 5366، باب 3589(عله التحریم اللواط)، ح 18380.
2- تفسیر نمونه ، ج 15 ، ص .

ص:68

«خداوند ایمان را برای پاک کردن از لوث شرک واجب فرمود ... و ترک لواط را از بهر افزاش نسل.»(1)

حضرت علی علیه السلام دربارۀ فلسفه تحریم لواط می­فرماید:

خداوند ترک زنا را واجب کرد تا نسب­های بین افراد حفظ شود و ترک لواط را واجب نمود تا نسل انسان تکثیر شود.(2)

این مباشرت و معاشرت ها به زن و مرد محدود نمی­شود؛ بلکه رابطه مرد با مرد و زن با زن را هم شامل می­شود مردها به لواط و زن­ها به مساحقه اکتفاء می­کنند، در نتیجه اثر سوء قطع نسل را به دنبال خواهد داشت.


1- میزان الحکمه، ج11، ص 5367 ، باب 3589 ، ح 18382.
2- نهج البلاغه، حکمت، 252/4.

ص:69

فصل ششم: همجنس بازی از دیدگاه روایات

اشاره

لواط یکی از گناهانی است که به کبیره بودن آن تصریح شده است. حرمت و عقوبت آن هم از زنا شدیدتر می­باشد.

1- حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:

«حرمت لواط از زنا بیشتر است، به درستی که خداوند قومی را برای عمل لواط هلاک فرمود (قوم لوط) ولی کسی را برای زنا هلاک نفرمود».(1)

2- پیدا کردن شهوت زنانگی

امام علی علیه السلام می­فرماید:

«ما امکن احد من نفسه طائعاً یلعب به الا القی الله علیه شهوه النساء»

«هیچ کس از روی میل خود تمیکن نمی­کند که با او ملاعبه شود، مگر اینکه خداوند شهوت زنان را بر او القاء می­کند.»(2)

3- دعوت به سوی خود

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «من الح فی وطی الرجال لم یمت حتی یدعوا الرجال الی نفسه»

«هر کس در وطی با مردان الحاح و اصرار کند، نمی­میرد مگر اینکه مردان را (برای عمل جنسی) به سوی خود دعوت می­کند.»(3)

4- قطع نسل


1- وسائل الشیعه ،کتاب النکاح، باب 17، ص 249.
2- میزان الحکمه ،ج11 ، ص5366، باب3588 ، ح18379.
3- میزان الحکمه ، ج11، ص5366 ، باب3588 ، ح18378.

ص:70

یکی از آثار سوء هم جنس خواهی، ترک ازدواج و درنتیجه عدم زاد و ولد است.

در روایات و منابع اسلامی، لواط موجب قطع نسل شناخته شده است.

5- گسترش فساد و فحشاء

از امام صادق علیه السلام سئوال شد که چرا خداوند لواط را حرام کرده است؟

فرمود: زیرا اگر وطی پسر با پسر حلال بود، مردان از زنان بی­نیاز می­شدند و در این کار قطع نسل بود و دیگر مردها سراغ زنان نمی­رفتند و با مجاز بودن این کار فساد زیاد می­شد.(1)

6- برای امتم می­ترسم

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: « ان اخوف ما اخاف علی امتی من عمل قوم لوط»

« بیشترین چیزی که برای امتم از آن می­ترسم عمل قوم لوط است».(2)

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «من وجدتموه یعمل عمل قوم لوط، فاقتلوا الفاعل و المفعول به»

« اگر دیدید کسی کار قوم لوط را می­کند، کننده و دهنده را بکشید».(3)

7- غضب خدا

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که با پسری جمع شود روز قیامت جنب وارد محشر می­شود و آب دنیا او را پاک نمی­کند و خشم خدا بر او است و او را لعنت فرموده، دوزخ را برایش آماده می­فرماید و بدجایگاهی است.


1- وسائل الشیعه، ج14، ص 252.
2- میزان الحکمه، ج11، ص5366/ باب3588، ح18376.
3- میزان الحکمه ، ج11، ص5366، باب3588 ، ح18377.

ص:71

سپس فرمود: هرگاه کسی لواط کند، عرش خدا به لرزه در آید و خداوند او را لعنت و غضب فرموده و جهنم را برایش آماده می­فرماید و ملوط (مفعول) را در کنار جهنم نگاه می­دارند تا خلایق از حساب فارغ شوند، پس او را در جهنم می­اندازند و در طبقات دوزخ همیشه معذب خواهد بود.(1)

و چنین روایتی هم از وجود نازنین آقا امام صادق علیه السلام در کتاب عین الحیوه علامه مجلسی در صفحه 401 نقل شده است.

8- لواط کننده

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «الا لعنه الله الملائکه و الناس اجمعین ... علی ناکح یده و علی من اتی الذُکران من اللعالمین.»

«هان لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگی بر کسی که خودارضایی کند و بر هر کسی که به غلام­بازگی (لواط با جنس مذکر) روی آورد.» (2)

9- لواط کفر است

حذیفه بن منصور گفت که از حضرت صادق علیه السلام از لواط که از گناهان کبیره است پرسیدم، حضرت فرمود: ما بین دو ران است، پرسیدم از کسی که در دبر دخول می­نماید فرمود: که این عمل کفر و انکار آنچه خدا بر پیغمبرش فرستاده می­باشد یعنی انکار قرآن است.(3)


1- وسائل الشیعه ، ج14، ص249، عین الحیوه ، ص401.
2- میزان الحکمه، ج11، ص 5368 ، باب 3590 ، ح 18383.
3- وسائل الشیعه،کتاب النکاح، باب20، ص 257.

ص:72

10- از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم منقول است: هر که به حرام با زنی جماع کند یا با مردی یا پسری اغلام کند (جمع شود) خدا او را در قیامت محشورگرداند و از مردار گندیده­تر که مردم از بوی او متأذی باشند، به جهنم داخل شود و خدا از او قبول نکند هیچ عملی را و اعمالش را همه ضبط نماید و او را در تابوتی داخل کند و بفرماید که او را به میخ­های آهن بر آن تابوت بدوزند و در عذابی باشند که اگر رگی از رگ­های او را بر 400 هزار کس بگذارند همه بمیرند و از همه کس عذابش بیشتر باشد.(1)

11- امام صادق علیه السلام فرمودند: حرمت اغلام زیاده از زناست؛ زیرا حق تعالی با اغلام امتی را هلاک کرد (یعنی قوم لوط را) و کسی را به زنا در دنیا هلاک نکرد.(2)

12- حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: لواط آن است که در پایین تر از دبر با او مباشرت کند و مباشرت کردن در دبر کفر است به خدا.(3)

13- قال الصادق علیه السلام: «حرم الله علی کل دبر مستنکح الجلوس علی استبرق الجنه»

« خداوند نشستن بر استبرق بهشت را بر دبرهای نکاح شده حرام کرده است»(4)

14- امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند عالمیان می­فرماید به عزت و جلال خودم قسم می­خورم که بر استبرق و حریر بهشت نمی­نشیند کسی که مردم در دبر او وطی کنند.(5)


1- عین الحیوه، مجلسی، ص 400.
2- عین الحیوه، مجلسی ، ص 401.
3- عین الحیوه، مجلسی ، ص 401.
4- میزان الحکمه، ج11، ص 5368 ، باب 3591 ، ح 18388.
5- عین الحیوه، ص 401.

ص:73

15- سنگ عذاب هنگام مرگ

از حضرت صادق علیه السلام مرویست که: نیست بنده­ای که عمل قوم لوط را حلال بداند (و در روایت دیگر کسی که بر لواط کردن اصرار داشته باشد) نمی­میرد. مگر اینکه در آن ساعت خداوند بر او سنگی از همان سنگ­های عذابی که قوم لوط بارید، می­اندازد و مرگ وی در خوردن همان سنگ است و برای اینکه رسوا نشود خداوند از آن سنگ را از نظر خلق پوشیده است.(1)

16- غلامی که مولایش را کشت

اشاره

در زمان عمر، غلامی که مولای خودش را کشته بود پس از اقرار، عمر امر به کشتنش نمود، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از غلام پرسید چرا مولای خودت را کشتی؟

عرض کرد: با زور با من لواط کرد پس او را کشتم آن حضرت از اولیای مقتول پرسید آیا او را دفن کرده­اید؟ گفتند: آری! هم اکنون از دفنش می­آییم پس به عمر فرمود: غلام را تا سه روز نگهدار و پس از سه روز اولیای مقتول حاضر شوند.

لاطی به قوم لوط ملحق می­شود

پس از گذشتن سه روز آن حضرت به اتفاق عمر و اولیای مقتول بر سر قبرش آمدند از اولیایش پرسیدند این قبر صاحب شماست؟

گفتند: آری.


1- گناهان کبیره، ج1، ص 204.

ص:74

سپس فرمود: قبر را بشکافید تا به لحد برسید چون به لحد رسیدند و آن را برداشتند جنازه را ندیدند، پس آن حضرت تکبیر گفت و فرمود: به خدا سوگند! دروغ نگفتم. و هرگز دروغ بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نبسته ام. شنیدم از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر کس از امت من، عمل قوم لوط را مرتکب شود و بدون توبه از دنیا برود پس در قبرش بیش از سه روز نمی­ماند تا اینکه زمین او را فرو می­برد و به جایی که قوم لوط هستند و هلاک گردیده اند ملحق می­نماید پس در زمرۀ ایشان محشور می­شود.(1)

پس از آن فرمود: غلام را آزاد کنید، زیرا آقای خود را به حق به قتل رسانیده است و جرم و گناهی ندارد.

در این هنگام عمر فریاد زد و گفت: یا علی! همۀ قضاوت­های تو عجیب است و این از همۀ آنها عجیب­تر است، خداوند مرا بعد از تو باقی نگذارد.(2)

17- لواط هم فاحشه و زشت است

حضرت امام رضا علیه السلام فرمود:

«(اتق الزنا و اللواط و هو اشد من الزنا و هما یورثان صاحبها اثنین و سبعین داء فی الدنیا و الآخره ؛ بترس و ترک زنا و لواط را و لواط بدتر از زنا است و این دو گناه موجب هفتاد و دو گونه درد در دنیا و آخرت برای صاحبش می­شود.»(3)


1- گناهان کبیره ، ج1، ص 205.
2- داستان­هایی از کیفر گناهکاران، ص 58 به نقل از خزینه الجواهر، ص 133 و لئالی الاخبار، ج5 ، ص 205.
3- گناهان کبیره، ج1، ص 205.

ص:75

در قرآن مجید چنانچه از زنا به فاحشه تعبیر فرموده این عمل شنیع را هم فاحشه خوانده چنانچه در سوره اعراف می­فرماید:

« لوط بر قوم خود گفت: آیا کاری را می کنید که در نهایت زشتی است، پیش از شما کسی از افراد بشر گرد چنین کار زشتی نگشته آیا شما با مردان جمع می­شوید در هنگام شهوت زنان را رها می­کنید ، بلکه شما سراف کنندگانید».(1)

چه اسرافی بدتر از اینکه نطفه­ای که به منزلۀ بذر است برای بقاء نوع و نسل انسان و باید در رحم زن قرار گیرد در غیر محلی که خدا قرار داده بریزد.

برای تهدید دیگران از نزدیک شدن به این عمل خلاف انسانی در سوره­های اعراف، هود، نمل، عنکبوت، قمر و نجم و قوم لوط را یادآوری وکیفیت عذاب ایشان را متذکر می­شود باشد که دیگران اندرزی بگیرند.

از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می­خوانیم:

« لما عمل قوم لوط ما عملوا بکت الارض الی ربها حتی بلغ دموعها الی السماء، بکت السماء حتی بلغ دموعها العرض ، فاوحی الله الی السماء ان احصبیهم ، و اوحی الی الارض ان اخسفی بهم »

«هنگامی که قوم لوط آن اعمال ننگین را انجام دادند زمین آن­چنان ناله و گریه سر داد که اشک­هایش به آسمان رسید، و آسمان آن­چنان گریه کرد که اشک­هایش به عرش رسید، در این هنگام خداوند به آسمان وحی


1- اعراف/78 و 79.

ص:76

فرستاد که آنها را سنگباران کن ! و به زمین وحی فرستاد که آنها را فرو بر!» (بدیهی است گریه و اشک جنبه تشبیه و کنایه دارد).

و در حدیثی از امام صادق علیه السلام می­خوانیم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

«من جامع غلاما جاء یوم القیامة جنبا لا ینقیه ماء الدنیا و غضب الله علیه و لعنه و اعد له جهنم و سائت مصیرا... ثم قال ان الذکر یرکب الذکر فیهتز العرض لذلک »

« هر کس با نوجوانی آمیزش جنسی کند روز قیامت ناپاک وارد محشر می­شود، آن­چنان که تمام آب­های جهان او را پاک نخواهند کرد، و خداوند او را غضب می­کند و از رحمت خویش دور می­دارد و دوزخ را برای او آماده ساخته است و چه بد جایگاهی است ... سپس فرمود: هرگاه جنس مذکر با مذکر آمیزش کند عرش خداوند به لرزه در می­آید.»

در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام می­خوانیم: آنها که تن به چنین کاری در می­دهند بازماندگان سدوم (قوم لوط) هستند سپس اضافه فرمود: من نمی­گویم از فرزندان آنها هستند ولی از طینت آنها هستند سؤال شد همان شهر سدوم که زیرورو شد، فرمود: آری! چهار شهر بودند سدوم و صریم و لدنا و غمیرا (عمورا).

در روایت دیگری از امیرمؤمنان علی علیه السلام می­خوانیم که فرمود: از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم چنین می­فرمود :

«لعن الله المتشبهین من الرجال بالنساء و المتشبهات من النساء بالرجال »

ص:77

« لعنت خدا بر آن مردانی باد که خود را شبیه زنان می­سازند، (با مردان آمیزش جنسی می­کنند) و لعنت خدا بر زنانی باد که خود را شبیه مردان می­کنند.»(1)

مساحقه

اشاره

یکی از کبائری که در نصوص معتبر بر آن وعده عذاب داده شده و علاوه بر آن حد معین شده، مساحقه است.

زنی به حضرت صادق علیه السلام گفت: زنانی که با یکدیگر مساحقه می­کنند (فرج خود را به فرج یکدیگر می­مالند) حدشان چیست؟

امام علیه السلام فرمود: حد زنا است (یکصد تازیانه) به راستی چون قیامت شود آنها را می­آورند و لباس­هایی از آتش بریده شده بر آنها می­پوشانند ، و مقنعه­هایی آتشین بر سرشان می­بندند و زیر جامه­هایی آتشین به بدنشان می­پوشانند، و عمودهای آتشین در جوفشان فرو می­کنند و آنها را در جهنم می­اندازند. ای زن! اولین قومی که مساحقه بینشان رواج یافت، قوم لوط بودند که مردها به عمل لواط سرگرم شدند و زنان بی شوهر ماندند. پس به یکدیگر مشغول شدند چنانچه مردان با هم مشغول بودند.(2)

( و هنگام نزول عذاب همگی به هلاکت رسیدند).(3)

و در حدیث دیگر فرمود: به خدا سوگند، مساحقه زنای بزرگ است.(4)


1- تفسیر نمونه ، ج 9، ص 194.
2- وسائل الشیعه ، کتاب النکاح، باب 24، ج 14، ص 26.
3- گناهان کبیره ، ج 2 ، ص 327.
4- گناهان کبیره ، ج 2 ، ص 327.

ص:78

و نیز حضرت در پاسخ زنی که از مساحقه زنان با یکدیگر پرسید، فرمود: در جهنم­اند. چون قیامت شود، چادرهایی از آتش بر آنها پوشیده می­گردد و عمودهای آتشین در باطن و عورتهایشان داخل می­کنند و آنها را در جهنم می­اندازند. زن گفت: از این عمل، در قرآن مجید یادی نشده؟ فرمود: بلی. عرض کردم: کجا؟ فرمود: و اصحاب الرس(1)

و(2)

در تفسیر صافی، روایت مفصلی از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دربارۀ اصحاب رس نقل کرده است. و همچنین مرحوم مجلسی هم آن را در جلد سوم حیوه القلوب ذکر فرموده است. برای اطلاع از سرگذشت ایشان و گناهانی که مرتکب می­شدند که از آن جمله مساحقه زنان بودن، به کتب مزبور مراجعه شود.

کیفیت هلاکتشان را اینطور بیان می­فرماید: که خداوند باد سرخی بر آنها فرستاد و زمین آنها هم آتش فشانی کرد و ابر سیاهی بالای سرشان نمودار شد و بر آن صاعقه بارید ، به طوری که همه را آب کرد هلاک ساخت.

حد سحق

هرگاه زن، چهارمرتبه به این عمل حرام اقرار کرد، یا چهارمرد عادل شهادت دادند، باید هر یک از آن دو زن را یکصد تازیانه بزنند. و در صورتی که پیش از اقرار یا شهادت عدول توبه کرده باشند، حد ساقط می­شود.

خوابیدن دو مرد یا دو زن عریان با هم زیر یک لحاف به طوری که حائلی بینشان نباشد حرام است. و اگر نزد حاکم شرع ثابت شود، باید آنها را به


1- سوره فرقان/ 40.
2- گناهان کبیره ، ج 2 ، ج2 ، ص 328.

ص:79

کمتر از یکصد تازیانه ( به هر اندازه که صلاح بداند) تعزیر و تأدیب کند و در چند روایت حدشان را یکصد تازیانه ذکر کرده است.(1)

فصل هفتم: همجنس گرایی از دیدگاه جامعه شناسی

جنسیت بیمارانه

هر نوع بیماری روانی، خواه ناشی از دلایل «جسمی- روحی» باشد و یا به طور جداگانه از عوارض عصبی یا روانی ناشی شود، مسائل جنسی متعددی را مطرح می­کند.

خصوصیت برجستۀ انحرافات جنسی عبارت است از ابرام مطلق فرد منحرف در دنبال کردن شیوۀ معینی برای تحصیل ارضای جنسی که از نقطه نظر پزشکی ، بیمارانه و نابهنجار است. تعریف این نابهنجاری دو وجه دارد: اول، خصلت کودکانۀ ارضاء حاصله: شیوۀ مورد استفاده در این وجه ناشی از توقف فرد در یکی از مراحل کودکانۀ رشد جنسی است. دوم، تکرار سماجت آمیز اعمال منحرفانه­ای که به صورت امر بزرگ زندگی فرد در می­آید. این نوع افراد را به غلط عقده­ای های جنسی توصیف کرده­اند: در واقع کسی که باید منحرف به حساب آورده شود در جستجوی ارضایی است که نباید در پی آن بوده باشد، یا نباید دیگر به دنبال آن برود، در حالی که « عقده­ای» خود را مجبور به اعمالی می­بیند که از آن­ها بیزار است و از این که خود را از روی ناچاری در معرض آن اعمال قرار می­دهد رنج می­برد.


1- گناهان کبیره ، ج2 ، ص 328.

ص:80

هم جنس گرایی

اشاره

هم جنس گرایی از نظر بعضی­ها یکی از عادی­ترین شیوه­های جنیست است، عده­ای دیگر آن را گناهی نفرت انگیز می­دانند، و بالاخره باز هم از نظر عده­ای دیگر گرایشی است که همۀ افراد به طرزی کم و بیش فعالانه و کم و بیش آگاهانه آن را در دوران ما قبل شباب « می­گذرانند» ولی در کسانی که صفت هم جنس­گرا در موردشان اطلاق است این گرایش به طور نابهنجار مداومت پیدا می­کند و به صورت رفتار جنسی آن­ها در سن بلوغ در می­آید.

1-نظریه­ای که هم جنس گرایی را تبیین جنسیت بهنجار می­داند
احتجاج های تاریخی

سابقۀ هم جنس بازی به قدمت جهان است. حتی افلاطون هم فصول هیجان آمیزی را در آثارش وقف آن کرده است. تاریخ و اساطیر یونان باستان پر از نمونه­هایی است که طبق آن­ها هم جنس بازی در موارد مختلف ظاهراً وسیله­ای برای بالیدن صفات مردانه بودده است. «محبوب» و «دوستدار» به صورت رفقای میدان­ها به جنگ در می­آمدند و یاران یکدیگر در مبارزات سیاسی می­شدند. مدارکی را که حکایت از پذیرفته بودن هم جنس بازی می­کند می­توان در بسیاری از تمدن­های (مصری، ژاپنی) مشاهده کرد. «نورمان­ها» آن را معمولاً به جرأت و شجاعت سربازی نسبت می­دادند. هم جنس­گرایی نقش بزرگی در رنسانس ایفا کرده است. «میکل آنژ» معروف­ترین نمونه­ای است که در این مورد می­توان اسم برد. در قبایل

ص:81

مغرب مبادرت به استعمار شمال آفریقا کردند و اسپانیا را به تصرف در آوردند ، هم جنس بازی رواج فراوان داشته است.

احتجاجات زیست شناسی

از آن جا که مرد و زن هر دو از روی الگوی بدنی یکسانی ساخته شده­اند تنها فرقشان عدم شباهت کالبدی و فیزیولوژیکی مختصری است که روی هم رفته ناچیز است: هر یک از دو جنس اندام­های جنسی طرف مقابل را به صورت بقایایی جنینی در خود حفظ می­کند. حتی هورمون­های زن و مرد از نظر ترکیب شیمیایی به هم نزدیکند. بنابراین، پیدا شدن تمایل به هم جنس زاییده مختصر تغییر شیمیایی هورمون­ها در جهت جنس مقابل است.

احتجاجات رفتاری

نظر به این که روان شناسان ثابت کرده­اند که هر یک از ما در دورۀ قبل از شباب مرحله­ای هم جنس گرایانه را طی می­کند، پس نباید چندان غیر عادی به نظر رسد که بعضی افراد در همان مرحله متوقف مانده باشند یا در صورت پیدا شدن فرصت مساعد به آن مرحله باز گردند. زندگی فشرده و پر آمیزشی که در مدارس، اردوگاه­ها، کشتی­های زمان سابق، زندان­ها و غیره بر قرار است ( یا بر قرار بوده) چنین امکاناتی را نمایان می­کند.

2- نظریه­ای که همجنس گرایی را گناه می­داند

این نظریه­ای است متعلق به اهل فقه که در اناجیل عهد قدیم و عهد جدید و در قرآن کریم هم به چشم می­خورد. همجنس بازی عملی جنسی است

ص:82

که خارج از ازدواج و بر خلاف طبیعت صورت می­گیرد. این عمل لااقل به سه دلیل نوعی معصیت به درگاه خداوند به حساب می­آید:

الف) غیر عا دی بودن هدفی که برای عشق ورزیدن انتخاب می­شود.

ب) پیوندی است که قابلیت تشریع ندارد.

ج) در مورد مرد، با اتلاف نطفه همراه است. پیامبران یهودی و همچنین پاپ (در مراسله با قرنطیان) صریحاً هم جنس بازی را محکوم کرده­اند. محمد صلی الله علیه و آله و سلم از زبان لوط(خطاب به قومش) می­گوید: « به درستی که شما به جای پرداختن به زنان میل به شهوت راندن با مردان دارید»(1)

3- برخورد پرشکی : همجنس­گرایی به عنوان انحراف در غریزۀ جنسی
اشاره

ملاحظاتی که ذیلاً ذکر می­شود برای آن نیست که همجنس گرایی را معذور بدارد یا به اصطلاح مشروعیتی بدان عطا کند هر چند در مطالبی که می­آید غرض این است که هم جنس بازی را به عنوان نوعی انحراف- و نه نوعی تبه کاری- توضیح دهد، معذلک آن را هم چون آفتی اجتماعی که به طرزی استثنایی پلید و زیان آور است در نظر می­گیرد. رفتار هم جنس گرایانه برای آن که به درستی درک شود باید همراه با علل روانی- فیزیولوژیکی و اجتماعی تعینن کنندۀ آن مورد مطالعه قرار گیرد.

پدید آمدن هم جنس گرایی عموماً دارای جنبۀ پیشرس است. این پدیده به عنوان یک بیماری به وسیلۀ سلسلۀ کاملی از

علامات خاص خودنمایی می­کند:


1- اعراف/81.

ص:83

الف) احساس متفاوت بودن از دیگران

اولین نشانه­ای که باید توجه را جلب کند عدم رضایت فرد از پیکر خود و احساس ناقص بودن آن است. بدن با حرکات و سکنات خود، با سایر موجودات و یا جهان ارتباط برقرار می­کند. خاطرات شخصی به خودی خود اهمیتی، یا ارزش تعینن کننده­ای ندارند مگر از این نظر که کسی یا کسانی از اطرافیان و از مردم بر آن خاطرات وقوف داشته، آن­­ها را درک و ارزیابی کرده و رأی یا نظری راجع به آن­ها به هم رسانده باشند. غالباً دخالت ناشیانه یا بی رحمانه­ای که پدر یا مادر به صورت نهی و منع یا تنبیه اعمال می­کنند تبدیل به عاملی برای خودنمایی نخستین علامات هم­جنس­گرایی می­شود. گاهی این نوع دخالت­ها به صورت عامل تداعی کننده­ای چنان خاطره یا لذتی در می­آید که دلپذیری بی حد آن تمام چیزهای دیگر را زایل می­کند و به تثبیت انحراف منجر می­گردد.

ب) آنچه در بالا گفته شد معادل است با بیان تمام اهمیتی که انزوا در سنین پایین فرد هم جنس گرا در بردارد. احساس ناخوشایند او نسبت به پیکر خودش در مقایسه با پیکرهای دیگران ( آن­هایی که زیباتر و مسن­ترند و لذا از جهات عضلانی و جنسی بهتر رشد کرده­اند) احساس عدم امنیت به وجود می­آورد و آگاهی از این حقارت نیاز به قبولاندن خود، به بخشایاندن خود، از طریق تسلیم شدن به آن «دیگری» را بر می­انگیزد.

ج) فاجعۀ این هیکل ناقص، ضمیمه و ملازمی دارد

که عبارت از علاقۀ فرد هم جنس گرا به لباس­های عجیب و جلف، آراستن پیکر خود ، مواظبت از آن، بها دادن به آن و مورد توجه قرار دادن آن

ص:84

است. اگر تماشاگری نباشد خود فرد جای تماشاگر را می­گیرد و در صدد بر می­آید چهرۀ خودش را تماشا کند (اسطورۀ نارسیس)(1)

او در این جا به مرحلۀ خودستایی [کذا = شیفتگی نسبت به خود] می­رسد ( پی در پی در آینه نگاه کردن، افراط در آرایش، علاقۀ غیر عادی به لباس­های شکیل و غیره). در

مرحله­ای که از لحاظ آسیب شناختی اهمیت بالاتری دارد پای استمناء مفرط به میان می آید که خود نوعی هم جنس­گرایی خالص است این عمل در واقع یکی دیگر از شیوه­های خودشیفتگی است.

به عبارت دیگر روشی است که فرد می­خواهد از طریق آن به خودش ثابت کند که پیکر او از نظر وظایف الاعضایی کم و کسری ندارد. هم جنس گرایی جستجوی مستمر و دلهره آمیز «خویشتن» دیگری است که از نایل آمدن هم جنس گرا به بلوغ، یعنی روآوردن او به دیگران – به جنس مقابل- جلوگیری می­کند.

د) کثرت طرف های مقابل

سال­های ما قبل شباب دوره­ای است که در آن وقوع همه چیز ممکن است ، ولی برای رسیدن به بلوغ بیشتر باید به یک بخش قناعت کرد و بنابراین «صرف نظر کردن» را پذیرفت. این گفته چه در انتخاب رشتۀ تحصیلی و چه در زمینه­های عشقی به یک اندازه صدق می­کند. «میل نکردن» برابر با محکوم کردن خود به عدم تکامل است. در عشق [بچه گانه یا بیمارانه] مصداق این حکم عبارت است از وقف کردن خود به طرف­های متعدد و ماهیتاً وفادار نبودن. همه می­دانیم که حتی نوجوانان


1- نارسیس در اساطیر نام مردی است که عاشق پیکر خویش است.

ص:85

معمولی [بهنجار] با چه سهولتی عشق­های کوچک و لاس­های کودکانۀ خود را برقرار می­کنند و آن­ها را به هم می­زنند.کثرت انتخاب­ها در واقع یکی از عوامل مهم پیوندهای هم جنس گرایانه است. این کثرت و تنوع، با توزیع و انتشار «خویشتن » های دیگر – آن هم به شیوه­ای چنان فراگیر که حضورشان همه جا و در تمام لحظات احساس می­شود سدی از اعتماد و اطمینان در برابر دلهره به وجود می­آورد. در عین حال، دستپاچگی و فوریتی هم که از خصوصیات جدایی ناپذیر همجنس بازی است، به طوری که باید در اولین مکان قابل دسترسی: در رخت کن، در توالت، در پارک­ها و غیره به انجام برسد، از همین جا سرچشمه می­گیرد. البته به این ترتیب یکی دیگر از ویژگی­های هم جنس بازی که اختصار و سرعت آن است و آشکارا نشان می­دهد که صرفاً جنبۀ جسمانی دارد ( و هرگونه تبادل افکار و احساسات در آن به طور مشهود منتفی است) توضیح داده می­شود. پیوند هم جنس گرایانه حتی هنگامی که از قوه به فعل در می­آید و موجودیتش را در عرصه­ای واقعاً اجتماعی برقرار می­کند، جلوی این پرسۀ بی وقفه، این جستجوی تنوع دائماً تکرار شونده، این زغبت بی­صبرانه به «طرف» تازه، و این بی قراری برای عمل سریع را نمی­گیرد. چنین پیوندی کمتر از پیوند جنسی سالم و متعارف بر اثر عدم وفاداری دچار اختلال می­شود. عدم وفاداری ، به نحوی بسیار تناقض آمیز، در این جا وسیله­ای برای محکم کردن پیوند است ( چیزی که در بعضی ازدواج­های کنونی هم به چشم می­خورد). چرا؟ چون آنچه هم جنس گرا در جای دیگر به دنبالش می­گردد، نوعی تقویت و تسلاست که به نوبۀ خود باید به او اجازه

ص:86

دهد تا پیوند اصلی را تحکیم کند. این نکته درمورد زوج­های همجنس گرا [زن و شوهری که هر دو هم جنس بازند] نیز صدق می­کند. ازدواج این­ها پایدار نمی­­ماند مگر آن که هر کدام ماجراهای هم جنس گرایانۀ متعددی برای خود داشته باشد.

ه) در اینجا با روان­شناسی مسکن و منزل و مأوا سر و کار پیدا می­کنیم

پیوند هم جنس گرایانۀ پابرجا و یا ازدواج متعارف هیچ کدام مأمن­هایی نیستند که برای هم جنس گرا به قدر کافی مطمئن ، به قدر کافی مسدود و به قدر کافی محفوظ باشند. او در این مقام­ها جلو چشم است، زیر نظر است بیش از حد در معرض دیده شدن از بیرون قرار دارد. همجنس­گرا در واقع دوست ندارد خود را مقید کند، خود را از نقطه نظرهای اجتماعی یا شغلی بشناساند.

این ملاحظات ، تمام اهمیت قضیه در پیدایش نخستین روابط جنسی را در ارتباط با مأوایی قرار می­دهد که فرد در آن ایمن است، در آن می­خورد و می­خوابد ( به یاد عبارتی می­افتیم که در زبان انگلیسی برای «عمل عشق بازی» وجود داردwith sleep ( خوابیدن با ...) خوابیدن با کسی اعتماد کردن به آن کس است. به همین ترتیب، لذت بردن از کسی که به معنای آن است که شخص دل به دریا بزند، خود را جسماً به طرف مقابل واگذارد و البته تاوان آن را هم بپردازد. دردهای واقعاً عضوی و جسمانی که از روبرو شدن با عدم وفاداری عارضمی شود با همین ملاحظات اخیر ارتباط پیدا می­کند.

در دنیای مأنوس و اطمینان بخشی که در اطراف یک کودک بیش از حد نازپرورده بنا می­شود، فردی که از جنس مخالف باشد، یک دشمن است، بیگانه­ای نگران کننده و غریبی است که رفتارش غیر قابل پیش بینی

ص:87

است، برجستگی­های بدنش از نوعی دیگر است، جوهر و ساختمانی متفاوت دارد. شخصی که از جنس مقابل است، ناپذیرفتنی است، نمایندۀ دنیای بیگانه­ای است که هم جنس گرا نمی­توانسته است خود را با آن هماهنگ کند، نمی­توانتسه است خود را با آن سازگاری دهد. او احساس می­کند که به «درون» راهش نمی­دهند. به کسی می­ماند که گویی « در بیرون» به زندانش انداخته­اند. این نکته، منشأ و توضیح دهندۀ تلاش­های پرسوز و گداز کسانی است که سعی دارند هم جنس بازی را توجیه کنند و آن را «شیوۀ بهنجار دیگری» برای حل مسئله جنسی معرفی نمایند.

به سبب درک ناقص اندیشه­های نوین روان شناختی، اینک شاهد نشو و نمای شیوۀ بسیار زیان آوری در تربیت کودکان هستیم که می­توان آن را ترور اجتماعی نامید. سابقاً بچه از پدر می­ترسید. امروز غالباً مشاهده می­کنیم که پدر خود به بچه تعلیم می­دهد که از جامعه بترسد. با از میان برداشته شدن تنبیه بدنی و توبیخ مستقیم و منع مبتنی بر انگیزه، فرد امروزی دفاع خود را با نوعی قضا و قدرگرایی تسلیم آمیز، در پشت استحکاماتی جستجو می­کند که «امر اجتماعی» نامیده می­شود و فعال ما یشاء است.

غالباً خود پدر کسی است که از همان ابتدا، ترسی را که خودش از جامعه دارد به فرزند منتقل می کند. او با پوزخندی حاکی از بی حوصلگی هشدار می­دهد که اگر هم رنگ جماعت نباشی، اگر خود را با خلایق سازگار نکنی، تنها خواهی ماند، به بازیت نخواهند گرفت، حتی شاید به زندانت خواهند انداخت.

به این ترتیب، عصر تسطیح است، عصر محو شدن تفاوت­هاست، ترسیم خطوط جدا کنندۀ خیر از شر، فاعل از منفعل و مردانه از زنانه را بیش از

ص:88

پیش مبهم می­کند تا در عوض فقط آنچه را که برای «جامعه» قابل قبول یا غیر قابل قبول است مورد تاکید قرار دهد.

می­توان درک کرد که از آن به بعد، کسانی که «منِ» آن­ها ضعیف است و به سرعت مرعوب می­شوند، این از دست دادن استقلال و آزادی رأی را می­پذیرند، ماشین وار به اطاعت او در می­آیند ، با تمام توان فریاد می­کشند که از این که چنین باشند خوش وقت­اند، ولی در همان حال به دنیای خصوصی افکار نهفته و اعمال نهانی- تنها عواملی که قادرند اصالت ذاتی زندگی بشر را تضمین کنند- پناه می­برند. این روزها اغلب می­شنویم که زندگی خانوادگی دارد تغییر می­کند. زندگی خانوادگی در حال تغییر نیست، در حال نابود شدن است.

در همان حال که کانون­های خانوادگی، غالباً زیر فشار حاکمان از هم می­پاشند- حاکمانی که به نظر می­رسد در درجۀ اول تمام هم و غم آن­ها این است که کار خودشان را آسان کنند و با مقرر کردن قواعد مشترک برای همگان ، جای خود را در مسند قدرت محکم سازند- و در همان حال که به اصطلاح « توده­ای شدن» همه چیز- که آن همه صحبتش را می­شنویم – پایه­های خود را محکم می­کند (البته با به خاطر سپردن این نکته که پیش­گویانی که دم از نزدیکی آن «توده­ای شدن» می­زنند خودشان را به واسطۀ نبوغی که برای خود قائلند از شمول آن مستثنی می­دانند) ، نوعی حالت زایل شدن تفاوت جنسی به ظهور می­رسد که هم جنسی گرایی نهفته یا آشکار، انعکاس زیان بخش آن را تشکیل می­دهد.

ص:89

گفتگو ندارد که در یونان قدیم ، مدتها پیش از افول آن، هم جنس بازی نه فقط علناً انجام می­گرفت بلکه حتی عمومیت داشت و یکی از «شریف» ترین و مهم­ترین جنبه­های عشق را معرفی می­کرد. از روی چنین سابقه­ای است که امروز بعضی­ها خود را متقاعد می­کنند تا خواستار مشروعیت برای هم جنس­گرایی در جامعۀ کنونی شدند.

برای فیصله دادن مسئله ابتدا ببینیم که نتایج عینی یک چنین جابجایی [در روابط جنسی] هنگامی که امکان تحقق آن فراهم می­آمد از چه قرار بوده است. به طوری که می­دانیم هم جنس بازی سابقاً در میان نورمان ها رواج داشته و نیز بین اعراب، وقتی در اوج قدرت قرار داشتند و در دربار امپراطوری آلمان و در داخل حزب نازی متداول بوده است. «لاندائو» می­نویسد:

«هم جنس بازی بعداً برای اینان از سطح سکس به سطح ماوراء طبیعی ارتقاء داده شد و به صورت یک نوع عرفان تعصب آمیز در آمد».

مسلماً خلاف روح علمی است که چیزی از قبیل فلان تمایل بالفطرۀ نژادی را در این جا به عنوان مسبب معرفی می­کنیم و مثلاً از آن دستاویزی برای زدن برچسب آریایی­گری بر پیشانی آلمانی ها بسازیم، یا بگوئیم که هم جنس بازی مختص نژاد آنگلوساکسن و در خور توصیف بریتانیایی جماعت است و یا مثلاً از سامی بودن خالص اعراب حکایت می­کند این جا هم مانند تمام پدیده­های روانی – اجتماعی، باید در صدد یافتن توضیح عمیق روان شناختی بود. میل به قدرت و سلطه در یک جامعه با نفرتی به نمایش در می­آید که نسبت به امکانات ایجاد کنندۀ نرمش و ضعف- به خصوص عشق زنان – احساس می­کند. این تمایل خود را در عین حال بدین طریق نشان می­دهد

ص:90

که کلیه امکانات رشد و بالندگی شخصی را از روی الگویی هم جنس گرایانه، به صورت امری مابه الاشتراک و همگانی در می­آورد.

جای هم جنس­گرایی را با ید مضافاً در فوت و فن­های گشودن باب آشنایی جستجو کرد. به همین دلیل بعضی­ها آن را نوعی شگرد شناخت و قاپیدن اسرار و مهارت­­های استاد از طرف شاگرد مبتدی و زبر و زرنگ به حساب می­آورند. هم جنس بازی بنابراین نمی­تواند حق وجود پیدا کند مگر در جامعه­ای که مقام زن را به سطح بردۀ ستایشگر و منفعل تنزل می­دهد، برده­ای که نقش منحصر به فرد او این است که فقط رحمی بارور برای حمل و زاییدن قهرمانان هم جنس­گرایی آینده داشته باشد.

اما قاطع­ترین ملاحظات پزشکی نشان می­دهند که هم جنس­گرایی در بیشتر موارد با کاهلی و بطالت، با نامولد بودن و عدم خلاقیت اجتماعی و با بزهکاری ملازمه دارد: نداشتن ظرفیت برای شکیبایی، برای تحمل محرومیت­ها، برای قبول مسئولیت­های اجتماعی و خانوادگی در واقع از همان عنادهای کودکانه­ای پیروی می­کند که زمینۀ اصلی رفتارهای هم جنس­گرایانه را تشکیل می­دهد. ناپایداری روابط هم جنس بازانه به اغتشاشی منجر می­شود که هر نوع ارزش آبرومندانه­ای را از مناسبات انسانی می­گیرد.

اگر همجنس­گرایی ، و لو به طور نظری (در تئوری) چیزی شبیه به تایید و عدم مخالفت دریافت می­کرد، اگر به آن اجازه می­دادند که و لو تا حدودی از چارچوب(حیطۀ) آسیب شناختی خود خارج شود و نوعی بیماری تلقی نگردد، طولی نمی­کشید که این امر موجبات انحلال زوج­های

ص:91

مختلف الجنس [زن و شوهر] و خانواده را که شالوده­های جامعۀ باختری موجود ما هستند، فراهم می­آورد.

بدیهی است که در مواردی بسیار متعدد (مگر در مورد سادیسم) این نکته مورد توافق است که باید برای هم جنس­گرایان قائل به «معایبی با کیفیات ممتاز» بود: اجتماعی بودن، روحیۀ شهری، طبع هنری، ظرافت احساس. مع هذا این نکته به قوت خود باقی می­ماند که ملتی برخوردار از تمدن بهنجار نمی­تواند برای چنین شیوۀ منحرفانه­ای از تبیین جنسیت که نهایتاً فقط یکی از فصول روان شناسی درمانی است، قائل به نهاد یافتگی شود و آن را به عنوان یک نهاد به رسمیت بشناسد.(1)


1- جامعه شناسی روابط جنسی ، صص 53 – 64

ص:92

فصل هشتم: راههای پیشگیری از همجنس گرایی

روشهای پیشگیری

اشاره

برای پیش گیری راه­های مختلفی وجود دارد که عبارتند از:

1- آموزش مسائل جنسی
اشاره

یکی از راه­هایی که برای جلوگیری از انحرافات و بروز حالات بد جسمی و روانی برای نوجوانان پیشنهاد می­شود آموزش مسائل جنسی است.

این آموزش می­تواند در خانه یا مدرسه صورت پذیرد؟ البته اگر با هماهنگی و همراهی خانواده و مدرسه این مهم انجام شود ، نتیجه بهتر و سریع­تری به دست می­آید، در اینجا به نقش آموزش جنسی در تربیت جنسی می­پردازیم.

الف) آموزش جنسی چیست؟

آن چه در آموزش از مربی به متربی منتقل می­شود مجموعه اطلاعاتی است. در مورد مسائل جنسی هم باید فرض بر این باشد که متربی ذهنش خالی است و برای عملکرد درست از امور جنسی به اطلاعاتی در این زمینه نیاز دارد. با توجه به اینکه میل جنسی مانند سایر نیازها به ارضا نیاز دارد، فرد باید وظیفه اعضای خاص را شناخته و هدف هر کدام را مورد توجه قرار دهد؛ راه ارضای صحیح را از راه غلط بشناسد؛ و خوبی­ها و بدی­ها، هر یک را بداند؛ از این جهت طبیعی است که نادانسته­های کودک، نوجوان و جوان، بیش از دانسته­هایش می باشد و از این رو ضروری است بر عملش افزوده شود.

ص:93

ب) آیا آموزش مسائل جنسی جایز است؟

در زمینه مسائل جنسی این سئوال مطرح می­شود که آیا از جنبه تربیتی، آموزش مسائل جنسی به مصلحت فرد و جامعه است یا خیر؟ در صورت جواز چنین آموزشی ، تا چه اندازه و چگونه می­توان مسائل مزبور را باز کرد؟ از جمله اموری که در آموزش مسائل جنسی دخالت دارد، مساله باورها و ارزش­های اجتماعی است که مردم به آن­ها پایبند هستند و برای آن ارزش قائل می­شوند. در زمینه آموزش مسایل جنسی ، همه به یک صورت به آن نمی­نگرند و به آن اهمیت نمی­دهند.

هایم گینات می­گوید:

«عقاید مربوط به مسائل جنسی نوجوان­ها، ضد و نقیض است و انسان در این باره به تضاد ارزش­ها برخورد می­کند. به اعتقاد بعضی پدر و مادرها وقت آن رسیده است که واقعیات تازه­ای را بپذیریم. نگرانی این دسته از والدین، بیماری­های مقاربتی، آبستنی ناخواسته و آبروریزی است و تنها راه مقابله را آموزش جنسی می دانند. از طرفی عده­ای مخالفت می­کنند و می­گویند : آزادی های جنسی بی بندوباری را تشویق می­نماید و تمدن بشری را به مخاطره می­اندازد و پدری می­گوید: وظیفه نوجوان، مطالعه و کسب دانش است؛ لذا باید بر شهوات نفسانی­اش غالب باشد. به اعتقاد برخی والدین حتی بحث درباره مسائل جنسی درست نیست؛ چون تحریک کننده است. نوجوان علاقه­مند است و می­خواهد درباره مسایل جنسی هر چه بیشتر بداند؛ از ندانستن ناراحت است و خواهان جواب قانع کننده و واقع بینانه

ص:94

است. اگر نوجوان بتواند در بحثی جدی شرکت کند ، آزادانه حرف هایش را می­زند . در اینکه آیا آموزش جنسی لازم است یا نه، باید گفت امروزه جوان­های غربی از تلویزیون و سینما و مدرسه آموزش می­بینند و می­خوانند و می­شنوند، خیابان­ها منبع اطلاعات نادرست هستند.»(1)

ج) ضرورت طرح و آموزش مسائل جنسی

علاقه به کسب معلومات جنسی قبل از رسیدن به سن بلوغ، به صورت طبیعی در کودکان پیدا می­شود و آنان به تفاوت­های میان زن و مرد و بزرگ­تر و کوچک تر زیاد توجه می­کنند. این توجه و علاقه به کسب معلومات جنسی در کودکی رنگ و بوی جنسی ندارد؛ ولی با توجه به این که او در حال آماده شدن برای ورود به بلوغ جنسی است ، باید والدین و مربیان دلسوز آگاهی­های لازم غیر تحریک کننده را به او بدهند. دختران قبل از حیض شدن باید اطلاعاتی راجع به بلوغ و آنچه یک دختر با آن دست به گریبان است ، به دست آورند تا زمانی که در آن موقعیت قرار گرفتند، بدون ترس و اضطراب به وظیفه خود عمل کنند.

پسران نیز با این که دیرتر از دختران به بلوغ جنسی می­رسند، وضعیتی مشابه دارند؛ از این رو نباید آنان را از معلوماتی که در زمینه بلوغ و مسائل مربوط به آن نیازمندند، محروم گذاشت. ناگفته نماند که به مرور زمان جوانان- چه دختر و چه پسر- ظرف معلومات جنسی خود را پر خواهند


1- تربیت جنسی در اسلام، ص 166-167، به نقل از روان شناسی بلوغ، هایم گینات، ترجمه مهدی قراچه داغی، ص 136-138.

ص:95

کرد؛ اما پیش از آنکه افراد غیر دلسوز و بعضاً ناباب منبع اطلاعات فرزندان شوند، باید مادران برای دختران و پدران برای پسران معلمی کنند و اگر خود به علت ناکافی بودن اطلاعات یا شرم و خجالت نمی­توانند به این مهم ا قدام کنند، نباید دست روس هم بگذارند و بی­تفاوت از کنار مهم­ترین دوران زندگی فرزندان خود عبور نمایند؛ بلکه باید افراد دیگری مانند بعضی خویشاوندان، معلمان، طبیب خانواده و روحانی معتمد که این شایستگی را دارند ، به این کار وادار نمایند. والدین و مربیان وظیفه دارند آن چه خیر و صلاح فرزندان است، به آنان یاد دهند.

حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می­فرماید:

به فرزندان خود آن چه را که به وسیله آن خدا به آنها نفع می­رساند، یاد دهید.(1)

در این روایت ملاک آموزش مشخص شده، و آن رساندن نفع به فرزند است؛ حال اینکه چه چیزی به نفع متربی است، برخی از راه عقائد و ارزش­های دینی و اجتماعی حاکم بر جامعه معلوم می­شود و مقداری هم به تشخیص خود مربی بر می­گردد.

در فرهنگ ما ایرانیان صحبت کردن دربارۀ کامجویی، حکم تابو (نگفتنی­ها ، محرمات) دارد و والدین نیز این امور را جزء نگفتنی­های زندگی قرار داده اند و هرگز با فرزندان خود در این خصوص حرف نمی­زنند؛ حتی قبل ازدواج چیزی در این باره به فرزندان نمی­آموزند و دختر و پسری که زن و مرد آینده هستند، اطلاعات جنسی ناقصی دارند. گویا فرهنگ ما تعمداً چشم و گوش خود را به روی این مسایل بسته و آن را قابل مطرح شدن


1- وسائل الشیعه ، ج 27، ص 45 ، ح 23170.

ص:96

نمی­داند. حال این سئوال مطرح است که آیا دین اسلام با این شیوۀ برخورد موافق است یا خیر؟ آیا اسلام طرح مسایل جنسی را مجاز می­شمارد و بلکه در مواردی آن را ضروری و قلمداد کرده است؟

معمولاً می­گویند تماس جنسی که به منظور رفع نیاز جنسی صورت می­گیرد ، امری طبیعی است؛ همانگونه که خوردن و آشامیدن ، جهت رفع گرسنگی و تشنگی امری عادی است. در این صورت چرا نباید درباره امور جنسی صحبت کرد تا همیشه اطلاعات ناقصی از مسایل آن داشته باشیم. مگر نه این است که اطلاعات ناقص و در مواردی غلط باعث می­شود رفتارهای ما که بر اساس آن اطلاعات است نیز؛ ناقص و غلط باشد. اگر زن و شوهر بدانند برخی از ناراحتی­های اعصاب و بد رفتاری­ها و غیره در نتیجه عدم ارضای صحیح میل جنسی است که از اطلاعات ناقص و غلط آنان از امور جنسی ناشی می­شود ، شاید به خود آیند و به فکر تکمیل و تصحیح اطلاعات خود در این باره بیفتند.

از مطالب گذشته روشن شد که اسلام ارضای میل جنسی را مفید و ضروری می­داند؛ به همین جهت کسب اطلاعات مفید را برای ارضای صحیح آن را نیز، لازم می شمارد. امام صادق علیه السلام می­فرماید: «خداوند هیچ کدام از نیازها را (که انسان به آن احتیاج داشته باشد)، رها نکرده، مگر این که (راه رفع نیازمندی را) به پیامبرش آموخته است ( که به مردم بیاموزد) از جمله تعلیمات خدا به پیامبرش این بود که روزی به منبر رفت و حمد و ثنای خدا را گفت سپس فرمود: جبرئیل از طرف خدا آمده و می گوید: دختران باکره به منزلۀ میوه بر درخت هستند که وقتی رسیدند و باغبان آن را

ص:97

نچیند، نور آفتاب آن را فاسد و باد آن را پراکنده می­کند، و دختران باکره نیز زمانی که بالغ شدند و مثل سایر زنان حیض دیدند، هیچ دوایی جز شوهر کردن برای آنها نیست؛ چون آنان هم انسان هستند»(1)

امام رضا علیه السلام می­فرمایند:

جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد و گفت: که خدا به تو سلام می­رساند و می­گوید: که دختران باکره به منزله میوه بر درخت هستند که وقتی رسیدند هیچ دوایی ندارند، جز این که چیده شوند، و گر نه نور آفتاب و باد آن را فاسد می­کنند، و دختران باکره نیز زمانی که به رشد زنان رسیدند، هیچ دوایی جز شوهر کردن برایشان نیست، و الا آنان از فتنه در امان نیستند.(2)

علاوه بر آن منابع اسلامی آیات و روایاتی وجود دارد که متکفل تبیین شیوه صحیح آمیزش جنسی است و در واقع شیوۀ آمیزش صحیح را به انسان می­آموزد. پس می­توان گفت که نه تنها اسلام آموزش و طرح مسائل جنسی را منع نکرده ، بلکه خود بدان اقدام کرده است. جابر بن عبدالله انصاری می­گوید:

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از مواقعه قبل از ملاعبه با همسر نهی کردند.

علاوه بر این اسلام بر مرد سفارش می­کند که بعد از رفع نیاز جنسی، فوراً خود را کنار نکشد. مطالب این چنینی ، فراوان است که در جای خود به


1- وسایل الشیعه ، ج7 ، ص 39.
2- بحارالانوار، ج16، ص 223.

ص:98

آن­ها پرداخته شده. ناگفته نماند که برای طرح این قبیل امور، باید حدودی را در نظر گرفت و حریم­هایی را نگه داشت.

تغییرات جسمی و رشد ناگهانی اعضای بدن در دوران بلوغ و تحولات جنسی نمی­تواند برای حالات روانی نوجوان بی­اثر باشد؛ زیرا او پس از ظهور تغییرات جسمی و بدنی که بسیار سریع صورت می­گیرد، نمی­تواند خود را به راحتی و به طور صحیح با آن­ها سازگار کند و در نتیجه دچار نوعی اضطراب، تعجب، تشویش و ناامنی می شود؛ از این رو نوجوان حساسیت پیدا می­کند و هیجان­های تندی در او ظاهر می­شود.

برای جلوگیری از این قبیل نگرانی­ها و ناراحتی­های روانی در نوجوانان، باید به طریقی سازنده، آنان را قبل از رسیدن به بلوغ، از اتفاقات و تغییرات جسمی ناشی از بلوغ آگاه کرد، و بعد از بلوغ آنان را راهنمایی نمود تا مضطرب و نگران نشوند. بهترین راهی که برای جلوگیری از

انحرافات و بروز حالات بد روانی برای نوجوانان پیشنهاد می­شود، آموزش جنسی است. این آموزش هم می­تواند در خانه و هم در مدرسه صورت پذیرد؛ البته اگر با هماهنگی و همراهی هم این مهم انجام شود، نتیجه بهتر و سریع­تری گرفته می­شود.

د) آثار بی توجهی به آموزش صحیح جنسی

برخی از والدین اطلاعات کمی درباره مسایل جنسی دارند و در مورد امراضی که دستگاه تناسلی را تهدید می­کند، بی­اطلاع هستند؛ مثلاً نمی دانند با درد قاعدگی دختران چگونه برخورد کنند . یا به سبب شرم و حیایی که بین

ص:99

والدین و فرزندان است ، فرزندان کم­تر درباره مسایل جنسی سئوال می­کنند و والدین هم نمی­توانند آن چه در مورد مسایل جنسی می­دانند ، به فرزندان خو منتقل کنند.

بر خلاف تصور و باور مردم، مسایل بلوغ از جمله مساله جنسی را نباید به سکوت برگزار کرد و از کنار آن گذشت. نباید نوجوان را در این زمینه به حال خود رها کرد؛ بلکه او را ازدگرگونی­ها و تحولات جنسی، جسمی و روحی این دوره آگاه نمود. در صورتی که والدین و مربیان از این امر مهم غفلت کنند، زمینه به وجود آمدن آسیب­ها و مشکلاتی برای فرد ایجاد خواهد شد.

برخی از آسیب­هایی که نوجوانان و جوان را تهدید می­کند، عبارتند از :

1-استفاده از کانال­های اطلاعاتی آلوده، غیر مطمئن و بعضاً مضر در مورد امور جنسی بر اثر ارضا نشدن حس کنجکاوی جنسی صورت می­گیرد.

2- احساس گناه و خجلت از مشاهده عوارض طبیعی بلوغ که نوعاً به انزوا ، درون گرایی و خودارضایی می­انجامد.

3- عدم اطلاع از تکلیف شرعی و وظایفی که نوجوان از نظر شرعی در قبال عوارض جسمی و جنسی این دوره دارد و در نتیجه بنیان اخلاقی و اعتقادی وی در اوان تکلیف سست می­شود.

4- بی اطلاعی نوجوان از مسائل قریب الوقوع، باعث عدم انجام تکالیف شرعی شده و نقطه شروع نامناسبی برای حیات دینی و معنوی فرد محسوب می­گردد.

ص:100

5- ناآگاهی نوجوان از علایم جنسی و روانی بلوغ جنسی وی را غافلگیر و مضطرب می­کند و باب کانال­های اطلاعاتی جنسی دیگر را که غالباً منحرف اند و بدآموزی دارند، می­گشاید.(1)

6- شکل گیری عادات و رفتارهای نابهنجار جنسی، مبتنی بر اطلاعات غلط جنسی که در زندگی به آن­ها دست یافته است؛ مثلاً کسی که داشتن روابط جنسی را گناه قلمداد می­کند، چنین روابطی را شامل رابطه زناشویی نیز می­داند. در نتیجه آنگاه که خود در نقش یک زن یا شوهر ظاهر می­شود، این طرز فکر بر رفتارهای جنسی او اثر می گذارد و موجب بروز رفتارهای نامتعادل در زمینه جنسی شده و رابطه جنسی به سردی می­گراید و به اصطلاح در زمینه جنسی سرد مزاج می­شود. (2)

با توجه به این مسائل لازم است افراد واجد صلاحیت که مناسبات دوستانه­ای با نوجوانان دارند، او را از مسایل مبتلا به جنسی خود آگاه کرده و بینش درستی درباره سیر طبیعی رشد جنسی و جسمی به وی بدهند. مرحوم سید بن طاووس از جمله دانشمندانی است که تربیت فرزند را به خصوص در زمان بلوغ مورد توجه خویش قرار داده و درباره دورۀ بلوغ مسایل مهم و سودمندی را به فرزند خویش متذکر شده اند. ایشان در بخشی از نامه­ای که به مناسبت نزدیک شدن بلوغ فرزندش، محمد، نگاشته است، تشرف به تکلیف را نعمت الهی و روز تکلیف را عیدی بزرگ برای انسان می­داند و به فرزندش سفارش می­کند که این روز را مهم­ترین روز خود به حساب آورد.


1- مراحل رشد و تحول انسان ، ص 193 و 194 و 221، محمد رضا شرفی.
2- تربیت جنسی در اسلام ، ص 177.

ص:101

ایشان برای این که صداقت خود را به چنین گفتاری نشان دهند ، مبلغی پول به رسم هدیه و عیدی برای او در نظر می­گیرند.(1)

ه) آثار و فوائد آموزش صحیح جنسی

روی آوردن به آموزش جنسی این فایده را دارد که جلو مشکلات را می­گیرد، علاوه بر آن آثار مثبت دیگری نیز در پی خواهد داشت که عبارتند از :

1-اجتناب از راه­های غیر صحیح ارضی میل جنسی؛

2- جلوگیری از اختلال در سایر روابط خانوادگی؛

3- جلوگیری از دلسردی و دل زدگی از عمل جنسی؛

4- رسیدن به رابطه جنسی کامل ؛

در پرتو آگاهی­های سودمند و کامل جنسی است که زن و مرد می­توانند به یک رابطه کامل جنسی برسند. رابطه کامل جنسی زمانی محقق می­شود که با عشق بازی شروع شود و طرفین در آن به اوج لذت جنسی برسند. در نزدیکی کامل باید پس از عشق بازی برای مرد و زن تخلیه جنسی- و از مرد انزال کامل- صورت گیرد و بعد از آن هم وقت استراحت باشد. انزال ناقص منی آثار نامطلوبی دارد که از رابطه جنسی ناقص ناشی می شود؛ برخی از آنها عبارتند از:

- در پروستات مرد اختلال ایجاد می­شود؛ غلبه خون در مجاری ادرار و ورم بیضه­ها از دیگر عوارض آن است.


1- تربیت جنسی در اسلام ، ص 177.

ص:102

- اگر تحریک­پذیری روحی و روانی طرفین که بر اثر تماس جسمانی به وجود آمده و می­تواند روی اعصاب هر دو اثر بگذارد ، تکرار شود، آثار نامطلوبی از جمله ناتوانی جنسی در پی خواهد داشت.

- کم طاقت شدن، زود از جا در رفتن و عصبانی شدن، از دیگر خطرهای رابطۀ جنسی ناقص است؛ چون انرژی ، متراکم و سرکوب شده است و راهی برای تخلیه می­جوید. البته در این خصوص بهترین راه تخلیه ، دوش آب سرد یا ولرم است.

5- بهره کامل از آمیزش جنسی.

و) شیوه آگاه کردن متربی از مسایل جنسی

آگاه نمودن متربی از مسایل جنسی ، به دو صورت امکان پذیر است:

- ارتقای دانش جنسی قبل از طرح سئوال از طرف متربی ؛

- ارتقای دانش جنسی از طریق پاسخگویی به سئوال های جنسی.

2- توجه به عزت و کرامت انسانی

یکی دیگر از راه­هایی که انسان با آن می­تواند از آلوده شدن به گناه مصون بماند، توجه به عزت و کرامت خود می­باشد. مسلماً هر کس برای خود، شأن و شخصیتی قائل است و حاضر نیست به سادگی آن را از دست بدهد. توجه به این مساله موجب می­شود انسان بدون فکر به کاری دست نزند و اگر پیشامدی به شخصیت او آسیب رساند، در صدد جبران بر می­آید. در مورد تربیت جنسی نیز، می­توان از این مساله سود جست.

ص:103

شخصیت و آبرو در جامعه اسلامی – و شاید جوامع غیر اسلامی- جایگاه والایی دارد و نوع مردم از انگشت نما شدن در جامعه به وسیلۀ لغزش­های جنسی؛ بیش­تر از بی آبرویی به وسیله لغزش­های دیگر هراس دارند؛ از این رو می­توان از این زاویه به متربی گوشزد کرد و او را از افتادن در گرداب انحرافات جنسی بر حذر داشت. در روایتی از حضرت علی علیه السلام نقل شده است که حضرت فرموده­اند:

هر کس برای خودش بزرگی و کرامت قائل باشد، شهوت برایش پست می­شود.(1)

و همین طور حضرت فرموده­اند:

هر کس شرافت خویش را بشناسد ، او را از پستی شهوت مصون می­دارد.

بر عکس، اگر نگرش درستی از بلوغ و مسایل آن برای نوجوان و جوان شکل نگیرد و در نتیجه آن را کم ارزش و یا بی­ارزش قلمداد کند، زمینۀ گرایش به بزهکاری و انحرافات جنسی در او فراهم می شود. چه زیبا فرموده است حضرت علی علیه السلام: از شر کسی که نفس خود را خوار کرده است، در امان نباش.(2)

3- توجه به ارزش­ها

سومین راهی که در پیش گیری می­تواند مورد استفاده قرار گیرد، توجه به ارزش­هاست. در منابع اسلامی به این نکته توجه زیادی شده که در طول


1- بحارالانوار ، ج87 ، ص71 و ص 13.
2- تربیت جنسی در اسلام، ص 202-203.

ص:104

زندگی به امور ارزشمند تذکر داده شده شود؛ مثلاً هنگام طرح روابط فرزندان با والدین در منزل و بیان محدودیت های آن، وقت نماز را محور قرار می­دهد و می­فرماید:

ای کسانی که ایمان آوردید، کسانی که مالک آنان هستید و فرزندانی که به حد تمیز رسیده­اند و هنوز بالغ نشده­اند، باید هنگام وارد شدن (بر والدین) در سه زمان اجازه بگیرند؛ بعد وارد شوند: یکی قبل از نماز صبح (وقتی که معمولاً زن و شوهر با لباس خواب هستند) دیگری بعد از (نماز) ظهر هنگامی که لباس­های کامل تان را کنار می­گذارید و آخر بعد از نماز عشاء.(1)

با این که دعاهای متعددی برای زمان آمیزش وارد شده است که در آن هنگام خوانده شود. همه این تأکیدات برای این است که انسان از عمل جنسی، صرفاً قصد لذت جویی نداشته باشد.

دوران بلوغ و ایام جوانی، دوره توجه شدید به ارزش اشیاء و زیبایی­های زندگی در شئون مختلف مادی و معنوی است. اخلاق نوجوان و جوان بر معیار ارزش­ها توسعه می­یابد و شخصیت آنان بر همان اساس رشد می­کند. «جوان بر حسب منافع خود و افکار باطنی خویش در مقابل ارزشی که برای اشیاء و اعمال و اوضاع قائل می­شود، خیلی حساس است.»(2)

برای متخلق شدن به اخلاق پسندیده و رسیدن به رشد شخصیت، توجه به سه نوع ارزش ضروری است:


1- نور/ 58-60.
2- گفتار فلسفی ، ص 46.

ص:105

1-ارزش عمر 2- ارزش زندگی 3- ارزش اخلاقی.(1)

4- استمداد از خداوند و اهل بیت علیهم السلام

انسان باید از ادامه نگاه به زن بیگانه خودداری کند؛ زیرا نگاه پی در پی آتش شهوت را شعله ور می­سازد. در صورتی که امکان ارضای میل جنسی نبود، با خواندن نماز و توسل به اهل بیت علیهم السلام به آنان پناه ببرد و از آنان کمک بخواهد.

توجه به خدا و اهل بیت علیهم السلام به نوبه خود ایمان را تقویت می­کند و موجب می­شود فکر گناه به ذهن انسان راه نیابد . به علاوه سبب می­شود انسان به خود آید و با احساس شرم و حیا در برابر آن بزرگواران، از لغزش مصونیت یابد.(2)

روایات

اشاره

برای جلوگیری از پیش آمدن چنین عمل شنیعی چند چیز را که مقدمات قریبه و بعیده آن است تحریم فرموده:

نگاه شهوتی بر پسر حرام است

1-نگاه کردن از روی شهوت به جوان امرد ( پسری که هنوز مو به صورتش در نیامده) حرام است. بلکه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که: فتنۀ جوان زیبای امرد از فتنۀ دختر باکره بیشتر است. پس بر هر


1- تربیت جنسی در اسلام ، ص 203-205.
2- تربیت جنسی در اسلام ، ص 208-209.

ص:106

مسلمانی واجب است از چشمان خود نهایت مواظبت را بکند که به چنین گناه بزرگی مبتلا نشود.(1)

لجام آتشین برای بوسه شهوت

2- بوسیدن جوانی از روی شهوت حرام است. چنانچه از حضرت صادق علیه السلام است که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که جوانی را از روی شهوت ببوسد خداوند او را در قیامت به لجامی از آتش لجام می­فرماید.(2)

و از حضرت رضا علیه السلام مرویست که: هرگاه جوانی را از روی شهوت ببوسد ملائکه آسمان و ملائکه­های زمین و ملائکه غضب او را لعنت کنند و جهنم برایش آماده شود و مکان بدی جایگاهش می­باشد.(3)

و نیز از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است که فرمودند: کسی که جوانی را از روی شهوت ببوسد خداوند او را در آتش جهنم هزار سال معذب می فرماید.(4)

و اگر مسلم شد که کسی جوانی را از روی شهوت بوسیده باید حد بخورد و حدش از سی تا نود تازیانه است هر قدر حاکم شرع صلاح بداند او را می­زند.


1- وسائل الشیعه، باب نکاح، باب 21، ص 258) همان، ج1، ص 206.
2- همان.
3- فقه الرضا .
4- مستدرک،کتاب نکاح، باب 17، ص 57.

ص:107

خوابیدن دو مرد یا دو زن

3- خوابیدن دو مرد در یک بستر و زیر یک لحاف در صورتی که هر دو عریان باشند حرام است و همچنین است حکم دو زن، فرقی بین محرم و بیگانه نیست.

و در چند روایت است که باید آنها را حد زد و برایش هم حد زنا معین شده یعنی آنها را یکصد تازیانه بزنند.(1)

و بعضی از علماء فرموده­اند : چون برای خوابیدن دو مرد عریان زیر یک لحاف حد معین شده پس از گناهان کبیره است.

و از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مرویست که: بستر فرزندان خود را از ده سالگی جدا سازید یعنی دو برادر یا دو خواهر زیر یک لحاف از همان کوچکی نخوابند.(2)

پاسخ به دو سئوال

سئوال اول: حد لواط چقدر است؟

چون حرمت و فساد لواط بیشتر از زنا است حدش شدیدتر است و آن کشتن می­باشد هرگاه لواط کننده و دهنده هر دو عاقل و بالغ باشند هر دو را باید کشت و فاعل را به وسیلۀ شمشیر یا سنگسار کردن یا زنده به آتش سوزانیدن یا از بالای بلندی مانند کوه پرتاب کردن با دست و پای بسته، بایستی کشت و انتخاب نوع قتل به نظر حاکم جامع الشرایط است.


1- گناهان کبیره، ج1، ص 207.
2- وسائل الشیعه، کتاب النکاح، باب 127، ص 30 .

ص:108

و از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مرویست که: پس از کشتن بدنش را به آتش بسوزانند و این گناه بزرگ مانند زنا به یکی از دو چیز ثابت می­شود:

یکی اقرار است به اینکه فاعل یا مفعول یا هر دو به این گناه خود چهار مرتبه اقرار کنند و اگر کمتر از چهارمرتبه اقرار کند حد بر او جاری نمی­شود و تنها تعزیر (تأدیب) می­شود و بعضی از فقهاء فرموده­اند: چهارمرتبه اقرار باید در چهار مجلس شود و شرط است در اقرار کننده بلوغ (پس اگر نابالغ باشد تادیب باید شود) و کمال عقل و حریت و اختیار (پس اگر به اجبار و اکراه بوده حد ندارد).

دوم شهادت چهار مرد عادل بالمعاینه است یعنی بگویند به چشم خود دیدیم که فلان با فلان لواط نموده و اگر گواهی دهندگان کمتر از چهار نفر باشند گواهی آنها رد می­شود و حد جاری نمی­گردد، بلکه حد قذف بر آنها باید جاری شود و اگر شخص لاطی پیش از گواهی شهود توبه کند حد بر او جاری نمی­شود و هر یک از اقرار و گواهی اگر بر دخول بر دُبُر باشد حد آن کشتن است و اگر بر تفخیذ یعنی دخول در الیه و رانها باشد حد آنها یکصد تازیانه است.(1)

سئوال دوم: چرا حد لواط قتل است

1-دو نفری که شرم و حیاء را از دست داده و از عالم انسانیت سقوط کرده و در نتیجه انحراف جنسی در جلو چشم چهار مرد با تقوی با هم جمع


1- گناهان کبیره، ج1،ص 208.

ص:109

شوند جز جرثومه فساد چیز دیگر نیستند و اگر زنده بمانند جامعه­ای را آلوده و منحرف – به مانند خود خواهند ساخت چنانچه در قوم لوط در ابتداء شیطان یک نفر را به این گناه آلوده ساخت سپس آن بدبخت دیگران را به این گناه وادار کرد تا جائیکه در برابر چشم یکدیگر مردان به مردان و زنان با زنان جمع می­شدند و نیز کسی که از چنین گناه بزرگی از کار خود پشیمان نشود و توبه نکند دانسته می­شود کفر و انکارش به خدا و سرای آخرت و بالجمله چنین شخص جز کشتن و سوختن او چاره دیگری نیست و نیز گوئیم:

2- برای اینکه این گناه بزرگ در میان مسلمانان شایع نگردد که در اثر اشاعه اهمیت و قبح آن از نظرها محو گردد در دین اسلام، با اینکه برای اثبات هر موضوعی گواهی دو مرد عادل کافی است، لیکن در موضوع اثبات زنا و لواط به گواهی دو نفر یا سه نفر ثابت نمی­شود بلکه بر آنها جایز نیست گواهی دادن و اگر گواهی دادند بر آنها حد قذف (نسبت زنا یا لواط به مسلمان دادن) جاری می­شود، بلی اگر چهار مرد عادل به چشم خود ببینند دخول یا تفخیذ را می­توانند گواهی دهند و به گواهی آنها ثابت می­شود و حد فاعل و مفعول جاری می­گردد به شرط اینکه پیش از گواهی از کردار خود پشیمان و تائب نشوند و الا حد ساقط می­گردد.

و اما اقرار به اینکه در شرع اسلام هر انسان بالغ عاقل از روی اختیار و عمد به موضوعی که به زیان او است اگر یک مرتبه اقرار و اعتراف صریح کند ثابت می­شود، لیکن در موضوع زنا و لواط تا سه مرتبه هم ثابت نمی­شود مگر اینکه چهار مرتبه تکرار کند و احتمال مزاح یا بیماری روانی یا چیز

ص:110

دیگر داده نشود و این سخت­گیری برای آنست که از اقرار دست بردارد و حد بر او جاری نشود و دانسته شود که این گناه آن­ قدر بزرگ و مبغوض است که هیچ مسلمانی به آن آلوده نمی­گردد و اهمیت آن باقی بماند و از این بیان دانسته می­شود سر کراهت اقرار توضیح مطلب آنکه اگر مسلمانی به گناه زنا یا لواط آلوده شد فاش کردن کردار ناروای خود و اقرار به آن مکروه است هر چند اگر نزد حاکم شرع چهار مرتبه اقرار کند و حد بر او جاری شود عذاب آخرتی قطعاً ندارد و خداوند عادل جمع نخواهد فرمود بین عقوبت دنیوی و عذاب اخروی و گنه کار پس از اجرای حد بر او قطعاً از آن گناه پاک شده است لیکن بهتر آن است که سر خود را فاش نکند و تنها با پروردگار خود این راز را در میان گذارد و از در توبه و تصرع به سوی او در آید و براستی از کردار خود پشیمان و از شرمساری نزد پروردگار سوخته و گداخته و نالان باشد امید است که خداوند به ناله­های او ترحم فرموده و از آن آلودگی پاکش فرماید و البته باید تا آخر عمر بین خوف و رجا باشد یعنی هم از عقوبت آخرت بترسد و هم امید به فضل و کرم الهی داشته باشد و به عبارت دیگر نه مغرور و بیدرد و بی­باک باشد به مانند اینکه کاری نکرده و گناه خود را کوچک شمرده و خود را پاک پنداشته باشد و نه یأس و ناامیدی او را بگیرد و خیال کند گناه او بزرگتر از آن است که آمرزیده شود و از این روی خدا را نخواند و از او طلب آمرزش نکند.(1)

در اینجا چند روایت ذکر می­شود:


1- گناهان کبیره ، ج1، ص 208-209.

ص:111

1-امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: اگر سزوار بود که کسی دو بار سنگسار شود هر آینه لواط کننده این چنین سنگساری می­شد.

شریعت­های آسمانی متفقاً با این خوی نکوهیده به مبارزه پرداخته­اند؛ زیرا اساس بقدری اجتماع تناسل است و لواط مانع از آن است و در نتیجه این عمل منکر اجتماع را در معرض فساد و زوال قرار می­دهد به علاوه ارتکاب این عمل موجب آن می­شود که روح مردانگی کودک از میان برود و سرانجام از قیام به وظائف حیاتی و اجتماع که مستلزم داشتن روح رجولیت حقیقی است عاجز ماند و صدمه­ای عظیم از این راه متوجه اجتماع شود زیرا برای آنکه تناسل بر اساس صحیح انجام شود لازم است که مرد و زن در جهت رجولیت و انوثیت کامل و صحیح باشند و لواط یا نسل را از میان می­برد و یا آن را ضعیف می­سازد.

داستانی زیبا

توبه می­کند و نمی­سوزد

در فروع کافی کتاب الحدود از حضرت صادق علیه السلام روایت می کند که: روزی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در میان جماعت اصحاب بودند مردی آمد و گفت: یا امیرالمؤمنین! با پسری لواط نموده­ام پاکم کن، (یعنی بر من اجرای حد فرما) حضرت فرمود: برو به خانه­ات شاید سودایی در طبیعت حرکت کرده باشد ( چون به سبب احتمال شبهه، حد ساقط می­شود ، لذا فرمود شاید حواست حاضر نیست و اقرارت از روی کمال عقل و شعور نیست) روز دیگر آمد و همان اقرار را کرد و خواهش اجرای حد را تکرار نمود.

ص:112

حضرت ثانیاً فرمود: به منزلت رو، شاید سودایی در طبیعت حرکت کرده و چنین اقراری می­کنی تا اینکه سه مرتبه بازگشته و همان طور اقرار و سپس خواهشش را تکرار کرد. در مرتبۀ چهارم حضرت فرمود: که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در این واقعه سه حکم فرموده هر یک را می­خواهی اختیار کن یکی اینکه دست و پایت را ببندند و از کوه پرتابت کنند یا اینکه با شمشیر ترا بکشند یا با آتش تو را بسوازنند؟

عرض کرد: یا علی! کدامیک از اینها دشوارتر است؟

فرمود: سوزاندن با آتش، گفت: آن را اختیار کردم.

حضرت فرمود: تهیۀ کار خودت را بکن، گفت چنین خواهم کرد، پس برخاست و دو رکعت نماز خواند سپس گفت : خدایا ! گناهی از من سرزده که تو به آن دانایی و من از گناه تو ترسیدم و به نزد وصی رسول تو آمدم و از او خواهش کردم مرا از گناه پاک کند، او مرا بین سه نوع عقوبت مختار فرمود. خداوندا ! من آن را که سخت­تر بود انتخاب کردم از تو می­خواهم که این عقوبت را کفارۀ گناهان من گردانی و مرا در آخرت به آتش خود در جهنم نسوزانی پس گریان برخاست و در گودالی پر از آتش که برایش آماده شده بود نشست آتش از اطرافش شعله می­کشید.

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بر حالش رقت فرمود و گریان شد و اصحاب همه به گریه در آمدند، پس از آن، حضرت فرمود: برخیز ای مرد! که ملائکه آسمان و زمین را به گریه در آوردی به درستی که خداوند توبه­ات را پذیرفت ، برخیز و به آن گناهی که کردی نباید برگردی.(1)


1- گناهان کبیره ، ج1، ص 210-211 .

ص:113

نکته: مشهور بین فقهاء آن است که اگر گنه کار پس از اقرار و حاضر شدن برای اجرای حد، توبه نماید امام مخیر است که حد را اجرا کند یا نکند. چنانچه در حدیث مزبور امام علیه السلام از اجرای حد صرف نظر فرمود و این اختیار اجرای حد مخصوص موردی است که گناه با اقرار گنه کار ثابت شود نه به شهادت شهود که در این صورت توبۀ گنه کار در اجرا نمودن حد تاثیری نداشته و حتماً باید حد اجرا شود.

یک مسئله

باید دانست که مادر و خواهر و دختر پسری که لواط داده بر لواط کننده حرام همیشگی است، یعنی پس از این عمل زشت دیگر هیچ وقت نمی­تواند مادر و دختر و خواهر لواط دهنده را بگیرد.(1)


1- گناهان کبیره ، ج1، ص211.

ص:114

ص:115

بخش سوم: کامجویی بدلی (استمناء و راههای پیشگیری از آن، ازدواج بدون مقدمه )

اشاره

ص:116

پیشگفتار

یک نامه و یک مسئله مهم

«می­خواهم خون گریه کنم، اما قطره اشکی مژگان مرا مرطوب نمی­کند؟

می­خواهم فریاد کشم اما آه هم از سینه بر نمی­خیزد، می­خواهم بیندیشم اما به چه چیز؟ به کدام بد بختی و نا فرجامی؟ مگر مغز اندیشمندی هم در برابر این ناملایمات بر جا می­ماند، بیچاره و تنها، ویلان و سرگردان، هراسناک و بیم ناک از آنچه هستم و خواهم بود، متنفر از همه کس و همه چیز، و از این محیط آلوده و ننگین.

21 ساله هستم، 10 سال تمام از حساسترین ایام عمرم را به تنهایی گذراندم، ناملایمات زندگی و رنگهای زننده و چهرۀ اجتماع مرا رنج می­دهد… نفهمیدم چه شد. چند سال قبل که هنگام مطالعه کتابی بی اراده به یک عادت شوم جنسی آشنا شدم، آن موقع گذشت و کسی به من تذکر نداد که جوانی چه دوران حساس و خطرناکی است؟ اندام­های برهنۀ(1)

زنان و دخترانی که در آتش شهوت می­سوختند به هیجان درونی من دامن می­زدند. بلی من عادت کردم و اکنون مریض جسمی هستم و به این عمل نا هنجار استمناء مشغولم و روحم نیز بیمار شده است، دارم به مرحلۀ جنون پا می­گذارم. آن قدر ناراحتم که در اندیشه نمی­گنجد. مرا از طول دادن نامه ببخشید، این ناله­ها و استغاثه­ها از من نیست که به


1- مراجع می فرمایند: نگاه کردن به اندام­های برهنه و لخت زنان و دختران حرام است.

ص:117

گوش شما می­رسد می­دانم که بسیاری از جوانان مثل من بیچاره­اند. نا گفته نماند دوران جوانی در سنین 16الی 17 سالگی بود که دو مرتبه به خود کشی دست زده­ام. اما اجازه مردن هم به ما بیچاره­ها نمی­دهند. اکنون خیلی ضعیف شده­ام و مدت کوتاهی است که با کمال معذرت بی اراده از من قطرات منی دفع می­گردد، اکنون در میان طوفان مرگ بازی به این طرف و آن طرف می­روم شاید یک سویش نابودی باشد. این بود نامه­ای از مشهد که یکی از جوانان معتاد به عمل کثیف استمناء و عاقبت آن به انتشارات نسل جوان.

این یک نامه­ای درد آلود و غم انگیز بود و یکی از صحنه­های اندوهبار این اجتماع آلوده که برای شما بیان گردید.(1)

مسئله مهم و اشتباه پزشکان

یکی از اشتباهات بزرگ در این مسئله حساس این است که عده­ای از پزشکان ، در برابر متخصصانی که سال­ها در این باره مطالعه نموده و آثار شوم این عادت زشت را در کتاب­های خود نوشته­اند چنین اظهار می­کنند که: گاهی می­گویند این عمل با آمیزش جنسی چندان تفاوت ندارد؟ متأسفانه همین اظهار نظرهای بدون مطالعه در تمام جوانب مسئله، سبب سقوط عده­ای از جوانان در دام این عادت شوم شده است. پاسخ این را پزشکان مطلع و وارد چنین می­دهند، این آقایان از یک نکته اساسی در این مسئله غفلت دارند که، به شهادت «مشاهدات فراوان» و «اعتراف


1- مشکلات جنسی جوانان، ص 147.

ص:118

صریح بسیاری از مبتلایان» این عمل، اعتیاد آور است، اعتیاد شدید و مرگبار که افراد را به دنبال خود می­کشاند و به این آسانی هم دست بردار نیست. ممکن است یک مرتبه استعمال فلان مادۀ مخدر ضرر زیادی نداشته باشد، ولی باید توجّه داشت خطر اعتیاد در پیش است ، اعتیادی که همه چیز انسان ممکن است در آن دفن شود.

همان­طور که گفته شد، متخصصان این فن در کتاب­هایی که در این زمینه نوشته­اند موضوع اعتیاد آور بودن این عمل شوم را صریحا یاد آور شده و جوانان را از آن بر حذر داشته اند. (دقت کنید).(1)

نکته دیگری که باید به این موضوع اضافه کرد این است که آلوده شدن به این عمل بسیار ساده است، یعنی در حقیقت وسائلی نمی­خواهد و در هر گونه شرائطی و در همه حال امکان آن هست و کنترلی هم در آن نیست و بد بختانه چون در دوران «طغیان غریزه جنسی» مخصوصا میان سال­های 16 تا 20 به سراغ جوانان می­آید خیلی زود ممکن است به صورت یک عادت ریشه دار در آید، در حالی که آمیزش جنسی هرگز چنین ساده نیست و زن و مردی که همسر یکدیگرند در شرایط خاص چنین امکانی را پیدا می­کنند.

کسانی که زیانهای آن را دست کم گرفته اند، حتما توجه به مسئله اعتیاد به آن و سایر اوضاع و احوال خاص این مسئله ننموده اند، و گر نه چگونه می­توان این حقیقت حسی را انکار کرد که بسیاری از جوانان آلوده تا سر حد مرگ و جنون و ناتوانی مطلق و فلج و از دست دادن همه چیز خود پیش می­روند ، مگر مشاهدات حسی را می­توان منکر شد؟! اتفاقا در


1- مشکلات جنسی جوانان، ص 170.

ص:119

میان این دسته بسیارند، کسانی که می­گویند: هرگز به زیان این عادت شوم هم آشنا نبودیم و از ضررهای آن آگاهی نداشتیم بنابراین مسئله تلقین هم در اینجا منتفی است.(1)

فصل اول: تاریخچۀ استمناء

تاریخچه عمل نکتبار استمناء

یکی از عادات زشت و خطرناک که بین بعضی از جوانان مرسوم است عمل کثیف استمناء در پسران و عمل استشهاء در دختران می­باشد که خود یک نوع تحریک جنسی برای خود ارضایی با دست است. کلمۀ خود ارضایی که به کار بردم در مقابل کلمۀ دیگریست که در زبان فارسی به کار برده می­شود. نام بین المللی و طبی آن که معمولا گفته می­شود و رایج است «اونانیزم» یا «اونانیسم» است که در کتاب­های طبی نوشته شده و این کلمه از نامی مشتق شده که در تورات به نام «اونان» آمده است.

«یهودا» به پسر خود «اونان» گفت: چون برادرت مرده، تو زن او را به همسری برای خودت بگیر، تا اینکه برای برادرت فرزندانی بوجود بیاید، ولی اونان، مایل به گرفتن زن برادر خود نبود و نمی­خواست که آن زن، از وی فرزند بزاید،برای اینکه می­دانست فرزندانی که از آن به وجود بیاید به طوری که پدرش گفته، فرزندان برادر او محسوب خواهند شد، و بعد از اینکه یهودا، اونان را وادار کرد ، که زن برادر متوفی خود را بگیرد، هر دفعه که اونان نزد آن زن می­رفت نطفه خود را بر زمین می­ریخت، تا


1- مشکلات جنسی جوانان ، ص 151.

ص:120

اینکه آن زن از او باردار نشود و عمل اونان خداوند را ناراضی کرد و خداوند او را به هلاکت رسانید.

از وقتی که این آیه در تورات نوشته شده، از سر پیدایش به وسیله روحانیون و مربیان برای مردان به خصوص نوجوانان خوانه می شد و آنان را می­ترسانیدند و می­گفتند:

«اگر مبادرت به استمناء کنید خداوند شما را به هلاکت می­رساند.»

واقعیت این است که اونان، پسر یهودا مبادرت به استمناء نمی­کرد و بلکه می­توان گفت: در هزار سال قبل با عمل خود که در تورات نوشته شده، نطفه خود را به زمین می­ریخت، برنامۀ محدود کردن موالید را به موقع به اجراء می­گذاشت. قرنهاست که اولیاء و مربیان، استمناء را یکی از معاصی کبیره می­دانند، مخصوصاً دین مبین اسلام در این مورد تاکیدات بسیار دارد.(1)

زمینه های مبتلا شدن

به طور تیتر وار زمینه های مبتلا شدن به این عمل را ، برای شما عزیزان در زیر آورده شده است ، اگر بخواهیم برای آن شرح دهم مثنوی 70 من کاغذ می­شود، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل،

1)- زیاده روی در مهر ورزیدن ؛

2)- عدم توجّه پدر و مادر به فرزند؛

3)- آلودگی­های محیط، که عبارتند از:

الف: لباسهای تنگ و چسبان پوشیدن؛


1- آموزش زنا شویی ، صص 95 و 96.

ص:121

ب: عکسهای مبتذل و سکس؛

ج: مجلات سکس و سوپر؛

د: موسیقی های شهوت انگیز؛

و: وضعیت زنان و دختران بی حجاب؛

4)- نقش مطبوعات در ترویج مفاسد ؛

5)- چشم چرانی و …

خودتان قضاوت کنید

وقتی یک دختر جوان و یا زنی از خانه بیرون می­آید در حالی که با بدترین وضع خود را آرایش کرده است و از ادکلن­ها و … استفاده کرده و لباس­های مبتذلی می­پوشد و … وقتی یک جوان با چنین صحنه ای روبرو می­شود چه حالی به او دست می­دهد؟ خود جواب بدهید؟

ص:122

فصل دوم: شیوع استمناء

اشاره

متأسفانه به واسطه مشکلات بی حد و حساب ازدواج و تجرد جوانان، به قرار مسموع، این مرض خانمان­سوز ، گناه کبیره شیوع فوق العاده پیدا کرده و دانسته یا نادانسته بسیاری از جوانان عزیز را به انواع و اقسام بیماری مبتلا می­سازد، صرف نظر از عقوبت­های اخروی که دارد وظیفۀ پدرها و مادرهاست که فرزندان خود را آگاه سازند و مواظب جوانان خود باشند و هم چنین در مرتبۀ دوم، وظیفه دبیران و آموزگاران تعلیمات دینی و بهداشت است که جوانان را به عواقب وخیم روحی و جسمی این بلا با خبر سازند.

الف : مضرات جسمی و روحی استمناء

این عمل مبتلایان را به ضعف قوای شهوانی دچار می­کند، جنون و بی حال بار می­آیند، شهامت و درستی از آنان سلب می­شود، چه بسا اشخاصی هستند که در عنفوان جوانی در مبتلا شدن به جلق، چنان دچار ضعف قوای روحی و جسمی می­شوند که معتادین به تریاک و شیره در مقابل آنان شیر نری به حساب می­آیند. عمل غیر طبیعی جنسی یعنی استمناء یا جلق، از لحاظ روابط نزدیکی به قوای پنج­گانه دارد در درجه اول در چشم و گوش اثر می گذارد. بدین معنا که دید چشم را ضعیف کرده و حس سامعه را نیز تا اندازۀ قابل توجهی از کار می­اندازد. مبتلایان به جلق مخصوصاً آنهایی که از لحاظ جسمانی ضعیف می­باشند، غالباً مگسی جلو چشم خود می­بینند که به شدت آنها را ناراحت می­کند و

ص:123

حتی وقتی چشم­های خود را می­بندند باز نمی­توانند از آسیب مگس در امان باشند و چون این عمل هر بار چند دقیقه ادامه پیدا می­کند چشمشان سیاهی رفته و دچار سر گیجه می­شوند و به زمین می­افتند، هم چنین به طور مداوم صدای نا هنجاری در گوش خود احساس می­کنند که بسیار ناراحت کننده است. علاوه بر اینها تحلیل رفتن قوای جسمانی و روحانی، کم شدن خون، پریدگی رنگ، نقصان قوای حافظه، لاغری، ضعف، سستی زیاده از حد، بی اشتهایی، کج خلقی، عصبانیت، دوران سر، و هزاران آفت دیگر از بیماریهائی است که گریبان مبتلایان به جلق خواهد گرفت. البته آنهایی که از لحاظ جسمانی قوی هستند ممکن است قدری دیرتر به این بیماری­ها دچار شوند ولی به هر حال عدم ابتلاء به آنها از محالات است و خواه نا خواه همه باید به چنین مصائبی گرفتار شوند.

از بدبختی­های مبتلایان به جلق یکی این است که قوۀ اراده آنان به کلی مختل می­گردد و لذا وقتی به عمل خود پی می­برند آن­قدر اراده ندارند که به ترک کردن آن اقدام نمایند، پس اینکه می­گوییم استمناء از لحاظ روحی نیز قوای انسان را فرسوده می­کند بی علت نیست، عمل استمناء علاوه بر مضار جسمی از لحاظ جنسی نیز شخص را فرسوده می­کند، یعنی غدد مترشحه داخلی را از کار می­اندازد، از جملۀ این غدد، غدۀ سازندۀ منی است که بر اثر جلق رفته رفته کوچک شده و به صورت نخودی در می­آید و چون در آن صورت قادر به فاعلیت و ساختن منی و یا به قول عربها (ماء الحیاه) یعنی آب زندگانی نیست، شخص مبتلا برای همیشه از لذائذ جنسی محروم می گردد و اگر به این صورت از مردی نیفتاد، به طور قطع به صورت

ص:124

دیگری مانند سرعت انزال، کندی انزال، سیلان منی، عدم نعوظ، نعوظ بی دوام و امثال اینها به ناتوانی جنسی مبتلا خواهد شد. چه بسا دیده یا شنیده شده که جوانان معتاد به جلق، در اندک مدتی دچار چنان حالتی گردیده اند که به جای ادرار خون از آنها خارج شده است.

باید دانست که اشخاصی که به این حالت دچار می­شوند و لو در سنین جوانی باشند، خطر مرگ در انتظار آنهاست . زیرا بدون احساس شهوانی و بدون اینکه لذتی ببرند بلا انقطاع منی از آنها دفع می­گردد و همین امر باعث می­شود که در حین راه رفتن، دفعتا به زمین بخورند و از هوش بروند.(1)

ب: دیگر زیانهای استمناء

مبتلایان به این عادت زشت بر اثر عوارض روحی و جسمی حاصله، به تدریج تبدیل به افرادی ضعیف البنیه، سر خورده، تنبل و مایوس و دچار عقده­ها و کمپلس­های روانی می­گردند و نسبت به دیگران نیز بدبین بوده و در نوعی اضطراب و افسردگی به سر می­برند. بنابراین مضرات استمناء بسیار است این مضرّات را به طور اختصار می­توان به شرح زیر نام برد:

1- تحریک زیاد هیپوتالاموس و در نتیجه، تحریک افراطی غدد جنسی که سبب پرکاری نا متناسب آنها می شود و بلوغ زود رس را به دنبال دارد.

2- کاهش و تخلیه مکرر، قوای جسمی و روحی را به ضعف عمومی می­کشاند و بالاخره به پیری زودرس می­انجامد.


1- گناهان کبیره، ج 2 ، صص 223 تا 225.

ص:125

3- به علت افزایش جریان خون در اعضای تناسلی، مغز و مراکز حساس دیگر دچار کاهش نسبی جریان خون می­شود، تخلیه­های مکرر عصبی و عدم ارضای روحی در دراز مدت، موجب ضعف عمومی و عوارض روحی می­گردد.

4- رکود فکری و اختلال و ضعف حافظه و کاهش اراده.

5- ضعیف شدن بینایی و بی­اشتهایی، ضعف استخوان و ناراحتی­های مفصلی.

6- در مراحل طولانی و شرائط خاص مزاجی، این عارضه به ضعف و لرزش دست و گاه به فلج بعضی از اعضای بدن منجر می­شود و حتی ممکن است که سبب فلج تمام اعضای بدن می­شود.

7- ضعف جنسی و انزال زودرس.

8- به علت این نوع ارضای ناقص و غیر طبیعی و اختلال­های حاصله بعد از ازدواج نیز غالبا امور زناشویی به طور طبیعی صورت نمی­گیرد و گرفتاری­هایی دیگر از این جهت در روابط بین زن و شوهر پیش می­آید که به زندگی مشترک لطمه زده و شکست در زناشوئی یکی از عوارض آن است.

9- گوشه­گیری، یاس، بی تفاوتی نسبت به مسائل مهم حیاتی، غم و کدورت روانی از عوارض روحی دیگر آن است که در مراحل شدید حتی به آزار طلبی دیده می­شود.

10- پیدایش کم خونی بویژه بر اثر تحریک مصنوعی و مداوم آلت تناسلی.

11- تورم کانال نطفه.

12- تورم قسمت پایانی و عقب کانال ادرار.

13- شل شدن عضلات تناسلی به گونه­ای که قدرت نگهداری منی یا ادرار از دست می­رود.

ص:126

14- پیدایش سر درد و سرگیجه، سوت کشیدن گوش­ها.

15- خستکی و فرسودگی دستگاه اعصاب.

16- زود رنجی و حساسیت در کوچکترین برخورد با دیگران.(1)

ج: آثار وخیم استمناء

یکی از اطبای معروف در کتاب خود که دربارۀ زیان­های عادت ننگین استمناء نوشته مشاهدات جمعی از پزشکان را به این شرح نقل می­کند:

«هوفمان» می­گوید: جوانی را دیدم که از پانزده سالگی گرفتار این اعتیاد شوم شده بود و تا سن بیست و سه سالگی آنرا ادامه داده بود. او چنان دچار ضعف قوای جسمانی گردید که هنگامی که می­خواست کتابی را بخواند چشمهایش سیاهی رفته سرش درد می­گرفت، حالتی شبیه سر سام به او دست داده بود، مانند افراد مست دچار سرگیجه شده بود، حدقه­های چشم او بیش از حد معمولی گشاده و باز شده و در قعر چشم­های خود درد شدیدی احساس می­کرد مشاهدات دکتر «هوچین سون» ثابت می­کند: عموم ناراحتی­های مربوط به دستگاه تناسلی از آثار استمناء و ناراحتی­های فکری و مشیمه از آن سرچشمه می­گیرد. (دقت کنید).(2)

نویسنده مزبور اضافه می­کند:


1- آنچه یک جوان باید بداند ویژه پسران ، پاورقی ص 61و 62 به نقل از کتاب بلوغ دکتر احمد صبور اردو بادی.
2- مشکلات جنسی جوانان، ص 39.

ص:127

«نخستین نتیجه این عادت به این کار شنیع این است که قوت و شفافیت چشم­ها زائل می­گردد، صورت رنگ اصلی خود را از دست می­دهد و پژمرده می­شود، در نگاههای مبتلایان به این کار هوش و ذکاوت اولی دیده نشده و حالت گرفتگی در سیمای آنها ظاهر می­گردد، چشم­های آنها به حلقه­های کبود رنگی احاطه می­شود. بعد از آن سستی و تنبلی در اعضای مختلف مشاهده می­شود. نقصان حافطه، خرابی اشتهاء، مشکل شدن هضم، تنگی نفس، تغییر اخلاق و مزاج به طور غیر قابل توضیح، حسادت، غم و کدورت، مالیخولیا، فکر گوشه گیری و تنهائی از نتایج شوم ابتلای به این انحراف جنسی است.

این طبیب در جای دیگرکتاب خود اضافه می­کند:

این عمل موجب کم خونی و ضایع شدن قوای جسمی و روحی می­گردد و باعث دوران سر، صدای گوش­ها، کمر درد، سستی و ضعف و لاغری و کم شدن حافظه و سختی نفس و خلاصه عدم اقتدار کلی در بدن می­شود و بر اثر رابطه نزدیکی که با حواس پنج گانه دارد مخصوصاً در چشم و گوش اثر می­گذارد».

عادت به این انحراف شوم جنسی مخصوصاً نیروی مقاومت بدن را در برابر بیماری­ها کم می­کند و به طوری که پزشک مزبور تصریح می­نماید :

«اشخاصی که به این عادت مذموم مبتلا هستند و به محض گرفتاری به یکی از بیماریهای وخیم به آسانی نمی­توانند گریبان خود را از چنگال مرگ نجات دهند». (1)


1- مشکلات جنسی جوانان ، ص 140 و 141.

ص:128

د: عوارض سوء استمناء

عوارضات سویی که عمل استمناء و استشهاء برای فرزندان خانواده دارد بی شمار است که به چند نمونۀ آن می­پردازیم:

سوء هاضمه، رنگ پریدگی، صعف اعصاب، نوعی لاغری، کم خونی، کم شدن نور چشم، سستی و تنبلی، کمرویی، بی­حالی، تنگی نفس، بی­قیدی، بی­ارادگی، تند خویی، دوری از مردم، گوشه نشینی،تنهایی، ضعف مزاج و کم اشتهایی، ناسازگاری با دوستان و خانوادۀ خود، در بعضی از موارد ضربان تند قلب و ضعف قوای جنسی که در اثر اونانیسم بروز می­کند.(1)

جواب یک سؤال مهم

سئوال: ممکن است بعضی از اشخاص مبتلای به جلق که به علت قوی الجثه بودن و یا از لحاظ مبتدی بودن در این امر تاکنون بیمار نشده و به مضار عمل ناپسند خود پی نبرده باشند، مطالبی را که ما در مضرات جلق نوشتیم اغراق پنداشته و با خود بگوید: اگر این­طور است چرا ما تاکنون به این بیماریها مبتلا نشده­ایم؟

جواب: در جواب این عده باید گفت: اگر امروز مضار جلق، گریبان شما را نگرفته علتش این است که: قوی الجثه هستید و یا تازه شروع به این کار کرده­اید و الا چندی دیگر خواه ناخواه به سراغ شما نیز خواهد آمد، وانگهی ما ادعا نکرده­ایم که هر کس یک هفته مبادرت به استمناء کرد تمام بیماری­ها یکباره او را احاطه خواهد کرد، زیرا حالات اندرونی


1- آموزش زناشوئی برای همسران جوان ، ص 96.

ص:129

اشخاص فرق می­کند. مثلاً یک نفر که برای مدتی مبادرت به جلق کرد در وهلۀ اول فقط به سستی اعصاب یا اخلال حواس و حس سامعه یا ضعیف شدن حس باصره، یا سرگیجه مبتلا می­شود ولی بعدا سایر بیماری­ها یک یک سراغ او بیایند.(1)


1- گناهان کبیره، ج 2 ، ص 336.

ص:130

فصل سوم: داستان­هایی از اشخاص استمناء کننده

اشاره

در این فصل دو داستان از کسانی که مبتلا به این عمل کثیف بوده اند را می­آوریم که انسان را تا کام مرگ رسانده است و این دو داستان عبارتند از:

الف: تا کام مرگ ؛ ب: تیمارستان تهران.

الف: تا کام مرگ

1- «دکتر هوچین سون» از قول یکی از نویسندگان نقل می­کند که:

«جوانی را می­شناختم که مبتلا به این عادت شوم بود، او گرفتار یکی از بیماری­های تب دار شد، در روز ششم بیماری که کاملاً ضعیف شده بود باز نتوانست دست از عمل خود بردارد لذا مرگ با تمام وحشت خود بر او ظاهر گشت و او را در کام خود فرو کشید».(1)

2- و نیز نقل می­کند که:

«یکی از مبتلایانی که به یکنوع از عادت شوم، مداومت می­نمود رفته رفته ضعف شدیدی در خود احساس کرد، بدن او رو به لاغری گذاشت ساق پا و ران­های او به طور محسوسی کم گوشت شد و کمر درد او را آزار می­داد، ادامه ی این عمل منتهی به فلج عمومی بدن او گردید و پس از شش ماه بستری شدن که با وضع قابل ترحمی با مرگ دست به گریبان بود در آغوش مرگ فرو رفت».(2)


1- مشکلات جنسی جوانان ، ص 141.
2- مشکلات جنسی جوانان، ص 142.

ص:131

مخصوصاً ابتلای به این عمل ننگین برای مجروحین و آن­هایی که عمل جراحی در بدنشان شده فوق العاده خطرناک می­باشد. کوتاه سخن اینکه به گفته همان پزشک متخصص این انحراف جنسی قبیح که هم از نطر پزشکی و هم از نظر مذهبی منفور است موجب خرابی و نابودی وجود انسان و تزلزل روح می­گردد.

ب: تیمارستان تهران

سری به تیمارستان تهران بزنید، از هر ده نفر دیوانه­ای که در آنجا سکونت دارند نه نفر معتاد به جلق می­باشند. یعنی بر اثر ابتلاء به استمناء کارشان به جنون کشیده و به گوشه تیمارستان افتاده­اند، زیرا عمل مذموم و ناپسند اونانیسم، در قوای دماغی تاثیر زیادی دارد و وقتی قوای دماغی شخص مختل شد، مسلّم است که کارش به دیوانگی خواهد کشید بدون اغراق از هر ده نفر بیمار مسلولی که در آسایشگاه خوابیده­اند، چهار نفر به علت ابتلاء به جلق، به این بیماری خطرناک دچار گردیده اند. اینها ادعا نیست بلکه حقیقتی است که علما و دانشمندان با ده­ها سال تجربه، به درک آن موفق شده­اند.

دنیای امروز می­گوید: خوب بخور، در هیچ امری افراط نکن، قوی باش تا بیمار نشوی، ولی معتادین به عمل جلق چون اشتهای خوب خوردن ندارند و در امور جنسی آن­هم از راه غیر طبیعی افراط می­کنند، ناچار ضعیفند و چون ضعیف هستند برای ابتلاء به هر نوع بیماری مستعد می­باشند.

ص:132

به کرات دیده شده است که بعضی از مبتلایان به استمناء، بر اثر افراط در این عمل به یک نوع بیماری به نام «جنون استمناء» که شباهت زیادی به سادیسم دارد، مبتلا می­شوند و آن وقت حتی با دیدن سگ و گربه هم به فکر استمناء می­افتند و بلافاصله مشغول عمل می­شوند و چون هیچ مردی حتی پر شهوت­ترین اشخاص نمی­توانند بیش از پنج یا شش ماه از نیروی جنسی خود آنهم به صورتی که مورد بحث ما است بهره­برداری کنند، لذا قوای تناسلی آنان به کلی از کار می­افتد و یا به وضع دلخراشی به آغوش مرگ پناه می­برند. (که داستان آن در تا کام مرگ گذشت).(1)

­


1- گناهان کبیره ، ج 2 ، ص 335 و336.

ص:133

فصل چهارم: سخنان بزرگان و وروان شناسان و پزشکان

اشاره

در این فصل سخنان بزرگانی مانند ابو علی سینا و دکتر تومانیاس مسیحی و غیره را می­آوریم تا معلوم شود که از لحاظ بزرگان و روان شناسان و پزشکان، این عمل خیلی مذموم و بد است.

الف: سخنان ابو علی سینا

بدان ای برادر نقل شده که ابوعلی سینا گفته:

« این منی جان است که در رحم زنان ریخته می­شود.»

«اقل جماعک ما استطعت فانه ماءالحیاه نصیب فی الارحام».

این شعر منصوب است به ابو علی سینا:

(کم کن جماع خود را تا می­توانی ، چون که این آب، حیات است که می­ریزد در رحم­ها).

آن وقت این آب حیات به وسیله استمناء بیرون آید چه بر سر انسان می­آید و این مثل ازدواج نیست که مقدمات بخواهد هر ساعتی می­توان این عمل را انجام داد در نتیجه جوان عادت پیدا می­کند و همه روز این کار را انجام می­دهد و سرعت انزال او پیدا می­شود و منی می­شود مثل بول ، و یک عمری نمی­تواند از زن لذت ببرد. پس اگر کسی هم اهل آخرت هم نباشد برای

ص:134

دنیای خود و لذت بردن از زن، این کار را نکند و به علاوه منی که بول نیست، بول فضولات غذاست و اما منی عصاره غذاست و مانند خون است.(1)

ب: سخنان دکتر تومانیاس مسیحی

دکتر تومانیاس مسیحی در کتاب (بهداشت و اسلام) فلسفۀ حرمت استمناء را بدین نحو نگاشته: اینک ببینیم ضرری که از نقطه نظر و بر اثر عمل کردن و عادت نمودن به این فعل شنیع حاصل می­گردد از چه قراری است:

اولاً: معلوم است این حرکت فکر کودکان را از انجام وظایف و تکالیف ایام صباوت که تحصیل و تعلیم و تربیت است به کلی باز می داشته و آنها را به طرف آلت تناسلی راهنمایی می­نماید و در نتیجه دوام این حرکت را بطئی و او را ضعیف البنیه و کم خون و کم خوراک خواهد نمود.

ثانیاً: طفل معصوم را بیهوش، بلا اراده، بی­حافظه، بی­حواس، تنبل و مهمل بار می­آورد.

ثالثاً: اعضای تناسلی او را هم از انجام وظیفه طبیعی باز داشته و حتی بعضی اوقات اثر بدماغ و مخ نموده و در نتیجه طفل بیچاره را مجنون و دیوانه می­گرداند به طوری که در هنگام بزرگی و رشد تمام آثار فوق­الذکر در او بروز نموده و او را از زندگانی بیزار می­سازد و در نتیجه به دزدی و کارهای نا مشروع دیگر وادارش می­نماید.


1- مسائل عصر جدید، م124 ، ص286.

ص:135

رابعا: مضرّات فوق الذکر به نسل انسان هم سرایت کرده و عامل این عمل را سست و بی فکر و ضعیف البنیه و کم مغز پرورش می­دهد، برای اینکه اطفال پی به این قسمت نبرده و اشخاص خویشتن را به این فعل شنیع عادت ندهند.(1) در صفحه دیگر از کتاب خود دکتر تومانیاس نوشته:

«... همانطوری که استمناء اعوجاج ستون فقرات و نخاع شوکی مغز حرام است و باعث ضعف اعصاب و گاهی امراض گوناگون می­شود به همین نسبت در اعصاب دیدگان مؤثر بوده و آنها را ضعیف می­سازد در اثر ادامۀ این عمل انسان را کم خون و کم خوراک و ضعیف البنیه می­کند. بی هوش، بی­حواس، تنبل و مهمل می­گرداند. و دیگر اینکه آلت تناسلی را از انجام وظیفه ی طبیعی باز می­دارد و حتی بعضی از اوقات اثر آن به دماغ بروز می­کند و در نتیجه جنون می آورد و دیگر این که این عمل به نسل آدمی هم ضرر فراوانی وارد می­نماید.(2)

ج: سخنان دکتر صدر الدین نصیری

این دکتر در کتاب خود نوشته:

«استمناء با دست بدن را برای گرفتاری به مرض «مال دبوت» آماده می­سازد، داستان اشخاص معتاد به استمناء مثل داستان کسی است که رگ حیاتی خود را قطع کند و آن خونی که سبب ادامۀ زندگی او می­باشد بمکد، پس در این صورت مرگ بی چاره چه تقصیری دارد».


1- فلسفه احکام جدید از نظر علوم جدید پاورقی ، صص 205و206.
2- مسائل عصر جدید، م124 ، ص 286.

ص:136

و اما راجع به زنها که به دست خود به فرج خود ور بروند نقل است که جمعی از اطباء عقیده بر آن دارند، امراضی که در اثر این عمل عارض می­شود بیش از امراضی است که در اثر استمناء ایجاد می­گردد.(1)

د: سخنان دکتر دبس

دبس معتقد است که: استمناء عوارضی دارد از جمله:

پریدگی رنگ، حلقه سیاه به دور چشم، خسته و خواب آلوده بودن، شرم اغراق آمیز و کاذب، گوشه­گیری و انزوا و آشفتگی در خواب دیده می شود. استمناء بسیار جوان را خسته می­کند و در طبایع حساس تولید وسواس و تردید عجیبی می­نماید، به طوری که افراد مبتلا به آن همیشه خجل و شرمسار هستند و خود را مجرم می­پندارند. هنگام بررسی امراض ذهنی و فکری و روانی غالبا به این عادت بر می­خوریم و در جوانانی که در تحصیل عقب ماندۀ ذهنی هستند این عادت دیده شده است. بی اهمیت شمردن این کامجویی بدلی در جامعۀ ما، تجویز نوعی انزوا، کناره گیری، فرار از ازدواج، احساس گناه و خود کم بینی و اضطراب است.(2)


1- مسائل عصر جدید، م124 ، ص 287.
2- دانستنی­های دختران جوان ، ص102 ، به نقل از بلوغ دبس، ص63.

ص:137

فصل پنجم: جواز استمناء در بابیت و بهائیت

اشاره

در این فصل تولید نسل از راه استمناء را بیان می­کنیم که بدانید این کار اشتباه کار بابی­ها و بهائی هاست. و این فرقه باطل این عمل کثیف را جایز می­دانند نه مسمانان واقعی و شیعیان و محبین.

تولید نسل از راه دیگر

سید محمد علی باب در واحد هشتم، باب 15 بیان فارسی می­گوید:

«بر هر شخصی واجب شده است که ازدواج کند، تا نسل خداپرست از او باقی بماند و باید در این راه جدیّت نماید و اگر مانعی در ایجاد نسل از یکی از طرفین بود جایز است برای هر یک از آنها با اجازۀ دیگری، به وسیلۀ دیگر ایجاد نسل نماید و با کسی که در دین بیان نیست جایز نمی­باشد».

از این عبارت استفاده می­شود که زن در صورت نداشتن بچه می­تواند با اجازه شوهرش با دیگری همبستر شده و بچه دار شود. اگر او این دستور را می­دهد تعجب نکنید، از او چه توقع، که حتی عمل زشت و کثیف و زیان بار استمناء را نیز جایز می­داند. آنجا که در بیان عربی واحد هشتم باب دهم گوید:

«قد عفی عنکم ما تشهدون فی الرویا او انتم تستمینون»

ص:138

«بخشیده شده بر شما آنچه را که در خواب مشاهده می­کنید (می بینید) احتلام (یعنی جنب شدن) یا با مالیدن به خود استمناء می­نمایند.(1)

اگر صیغه را حرام نمی­کرد کسی زنا نمی­کرد

کسانی که نمی­توانند ازدواج دائم کنند باید راه حلی باشد که به گناه و زنا نیفتند و دین مبین اسلام می گوید:اگر توان ازدواج دائم ندارید، ازدواج موقت کنید. تنها راه حل برای رهایی از نیروی سرکش جنسی و حفظ گناه است. و اگر خلیفه دوم صیغه را حرام نمی­کرد کسی به گناه نمی­افتاد مگر انسان شقی.

حضرت علی علیه السلام می­فرمایند: اگر عمر، نهی از متعه نمی­کرد ، هیچ کس زنا نمی­کرد مگر شقی.(2)

ببین که حضرت علی علیه السلام راه بسته شدن زنا را متعه فرموده. و شیعه معتقد است که باعث هر عمل زنا، لواط و استمنایی را که از مردم سر زند عمر است و او در گناه آن شریک است ؛ زیرا او ازدواج موقت را ممنوع و از انجام آن جلوگیری کرد. چنانکه در روایات آمده : «از آن هنگام که عمر از ازدواج موقت جلوگیری کرد زنا در بین مردم شیوع یافت».


1- بابی گری و بهایی گری، ص 197.
2- مجمع البیان طبق آیه 29 سوره نساء.

ص:139

فصل ششم: راه­های پیشگیری

دستورهای دهگانه

خطرات و زیان­های استمناء را یاد آور شدیم، اگر چه غیر قابل انکار است؛ زیرا به زودی شکل اعتیاد به خود می­گیرد، اعتیادی ریشه دار و کشنده تا آنجا که گاه در یک روز چندین بار دامن مرتکبین خود را آلوده می­سازد و حتی طبق اعتراف صریح بعضی از مبتلایان گاهی کارشان به جائی می­رسد که تنها با تصور و فکر! بدون هیچگونه عمل دیگر مایع مخصوص از آنها دفع می­گردد. ولی از آن خطرناکتر یاس و نومیدی از مبارزۀ با این اعتیاد است ، زیرا این نومیدی بزرگترین سد راه نجات مبتلایان خواهد شد و واکنش­های فوق العاده نا مطلوب روحی در آنها ایجاد می­کند. مبتلایان باید اطمینان کامل داشته باشند که اگر بخواهند می­توانند در مبارزه با این عادت شوم پیروز گردند و حتی عمدۀ آثار آن را از وجود خود بر چینند، خواه دوران این مبارزه کوتاه یا طولانی باشد. آنها هرگز نباید به خود تلقین کنند که این اعتیاد تا آخر عمر از آنها دست بردار نیست و یا آثار آن همچنان باقی خواهد ماند. منتهی باید با هوشیاری کامل و تصمیم قاطع و به کار بستن دستورهای آینده به مبارزه پی­گیری بر خیزند. کسانی که از چنگال این عادت شوم نجات یافته­اند باید قدر پاکی خود را بدانند و در حفظ آن نهایت مراقبت را بنمایند، از هرگونه وسوسه شیطانی در این راه بپرهیزند، و با هیچ قیمتی سرنوشت خود را به دست افراد گمراه و معاشران منحرف نسپارند. و شرط پیروزی قطعی در مبارزه با هر نوع اعتیاد غلط- اعم از

ص:140

اعتیادهای خطرناک جنسی یا اعتیادهای دیگر- پس از «امیدواری و اطمینان به پیروزی» داشتن تصمیم قاطع است. تصمیمی آهنین و محکم و متکی به ایمان و شخصیت و شرافت و وجدان، تصمیمی راسخ و غیر قابل عدول. حتی اگر به عللی این تصمیم ده بار هم شکسته شد مجددا، بلکه قاطع تر و راسخ تر باید تصمیم بگیرند و با همان امیدواری و ایمان تصمیم خود را تجدید کنند. زیرا سرانجام آثار این تصمیم ها در ناخود آگاه آنها اثر گذارده و هنگامی که روی هم متراکم شد تاثیر خود را خواهد بخشید. اما مسلما و بدون تردید اگر تصمیم شکسته نشود خیلی زودنر آثار این عادت شوم از روح و جسم آنها برچیده خواهد شد. بدیهی است این گونه افراد اگر رابطه و پیوند نزدیکی با خدای خود بر قرار سازند و با تمام ذرات وجود خود از ساحت مقدس او استمداد جویند و به لطف او امیدوار و دلگرم باشند در پرتو ایمان مذهبی، خیلی زودتر نتیجه خواهد گرفت. اکنون که این مراحل پیموده شد باید امور زیر را دقیقا به کار بندند. ممکن است این امور در نظر بعضی ساده جلوه کند، ولی هنگام عمل روشن می­شود که اثر معجزه آسایی دارد.(1)

راه­های درمان استمناء

اشاره

حضرت علی علیه السلام فرموده ا ند: گناه نکردن بهتر از توبه کردن است. و پزشکان و روان شناسان می­گویند که: پیشگیری بهتر از درمان است. ما در این جزوۀ مختصر ده راه حل مهم و مفید و تجربه شده را ذکر می


1- مشکلات جنسی جوانان ، صص 160 تا 163.

ص:141

کنیم و به شما عزیزان و جوانان می­گوییم که کسانی که مبتلا به این عمل خانمانسوز استمناء هستند، آنها را بی اطلاع از این مطالب نگذارید. و دوست خوب کسی است که عیوب برادرش را به او بگوید. زیرا امام صادق علیه السلام می­فرمایند که : بهترین برادران من کسانی هستند که عیوب مرا به من هدیه دهند. و کتابی که مهم و سودمند است برای هدیه دادن به دوست هم خیلی خوب و موثر است. اما اول به طور فهرست وار راه­های پیشگیری را می­آوریم و بعد به توضیحات آن می­پردازیم. و آنها عبارتند از: 1- اجتناب از هرگونه تحریک مصنوعی؛ 2- تهیه برنامه فشرده و منظم؛ 3- توجه مخصوص به ورزش؛ 4- باید عادتی جانشین عادتی گردد؛ 5- پرهیز مطلق از تنهایی؛ 6- ازدواج در نخستین فرصت؛ 7- تلقین و تقویت اراده؛ 8- پرهیز کامل ؛ 9- تقویت عمومی و رژیم غذائی؛ 10- استمداد از نیروی ایمان و عقائد مذهبی.

قبل از توضیح این ده دستور نکته­ای بسیار مهم و قابل توجه است و آن اینکه: کسی که می­خواهد این عمل را ترک کند باید تصمیمی قاطع و جدی و محکم بگیرد و با افرادی که بسیار آلوده اند معاشرت نکند، و این دو نکته را پزشکان عموما معتقدند برای ترک هر نوع اعتیاد.

1- اجتناب از هرگونه تحریک مصنوعی

اگر جوانان انتظار داشته باشند که هر شب در سینماها در برابر تلویزیون ناظر صحنه­های هوس آلود فیلم­های سکسی باشند، و همه روز قسمتی مهم از وقت گرانبهای خود را صرف مطالعۀ «رمانهای عشقی» و تماشای

ص:142

«عکس­های مبتذل و شهوت انگیز» مجلات فاسد و بیهوده بگذرانند، و در کوچه و خیابان با ولع تمام اندام برهنۀ زنان و دختران را ور انداز کنند ، و با اینهمه باز هیچ گونه آلودگی پیدا نکنند سخت در اشتباهند. این­گونه تحریکات مصنوعی که هیچ­گونه ضرورتی هم ندارد مسیر فکر هر جوانی را از مسائل اصولی زندگی تغییر می­دهد و به سوی مسائل جنسی، آنهم به صورت حاد و طغیانگر می­کشاند.

شب و روز آنها را در یک حال اضطراب دائمی عصبی که آثار نا مطلوب آن بر تمام وجود آنان سایه خواهد افکند نگه می­دارد. ادامۀ این تحریکات دائمی بهترین فصول زندگی (یعنی دوران جوانی) را بر باد می دهد، و اعصاب جوانان را در هم می­کوبد. همۀ جوانان عزیز مخصوصا آنهایی که دارای پاره­ای از عادت­های غلط جنسی هستند باید بشدت از این گونه امور بپرهیزند، از دیدن این فیلم­ها و مطالعه آن رمان­ها و هرگونه چشم چرانی عمدی اجتناب ورزند، آرامش و فکر خود را بی جهت بر هم نزنند و اعصاب نیرومند خود را با هیجان­های دائمی تضعیف نکنند. برای موفقیت در این قسمت لازم است سرگرمی­های سالم و برای اوقات فراغت خود انتخاب نمایند و به کمک دوستان برنامه­های صحیحی برای این اوقات تنظیم کنند. این سرگرمی­ها ممکن است: ورزش­های فردی و دسته جمعی، پیاده روی در هوای آزاد، مطالعۀ کتب سودمند و مفید، پرورش گل در منزل و به طور کلی کارهای کشاورزی و کارهای دستی، جمع آوری اشعار، تهیه کلکسیون­های عکس و تمبر و مانند اینها، شرکت در انجمن­های گوناگون و کنفرانس­های علمی یا اخلاقی باشد.

ص:143

2- تهیه برنامه فشرده و مهم

جوانان باید به طور حتم برای تمام شبانه روز خود برنامه تنظیم کنند به طوری که یک ساعت وقت بیکار بدون برنامه نداشته باشند. نمی­گوییم مرتبا درس بخوانند یا کار کنند، بلکه می­گوییم اگر تفریح یا ورزش هم دارند برنامه داشته باشند و یک ساعت خالی از برنامه نباشد.

جوانان باید بدانند بزرگترین بدبختی برای یک جوان این است که وقت­های خالی از هرگونه برنامه داشته باشند. ممکن است جوانی بیکار باشد و جویای کار، اما در عین حال برای شب و روز خود برنامه­ای تهیه کند، اعم از مطالعه و تفریح و استراحت و مانند آن. حتی اگر جوانان بتوانند برنامه روزانه خود راکمی بیش از مقدار وقتشان تنظیم کنند به طوری که فکر آنها حتی یک لحظه بیکار به معنی واقعی نباشد بهتر است ؛ زیرا اشتغالات فراوان فکری اثر عمیقی در انصراف فکر از آن عادت شوم دارد.

بسیار دیده شده که افراد معتاد به سیگار در روزهای تعطیلی چند برابر روزهایی که مشغول کار هستند سیگار دود می­کنند، این تفاوتت فاحش اثر همان اشتغال فکر و اعصاب و بدن به کارهای مثبت و انصراف از کارهای بیهوده یا زیان آور در ایام غیر تعطیلی است. خلاصه افرادی که گرفتار اعتیادهای غلط جنسی هستند اگر برنامۀ مشغول کننده ای برای تمام وقت خود نداشته باشند به آسانی نمی­توانند این عادت را از سر خود دور کنند، و تهیه چنین برنامه­ای از مؤثرترین عوامل ترک اعتیاد است، و مطمئناً با تهیه چنین برنامه­ای قسمت مهمی از مشکلات ترک این اعتیاد را پشت سر خود خواهند گذاشت.

ص:144

3- توجه مخصوص به ورزش

معروف است ورزشکاران نسبت به مسائل جنسی کم علاقه هستند، چون ورزش مقدار فراوانی از انرژی­های بدنی و فکری آنها را به خود اختصاص می­دهد، و طبعا از مسائل دیگر کم می­کند. بهمین دلیل برای جلوگیری از تحریکات زیاد جنسی لازم است جوانان برنامه های وسیع و متنوع ورزشی انتخاب کنند.

مبتلایان به این عادت شوم غالباً افرادی گوشه گیر، منزوی، کم تحرک و خمود هستند، و همین گوشه­گیری و انزوا و عدم تحریک وضع آنها را تشدید می­کند و اگر از این وضع به کلی در آیند و زندگی خود را با تحریک زیاد بیامیزند اثر عمیقی در بهبود حال آنها و ترک عادتشان خواهد بخشید. اینگونه افراد معمولاً اعصاب ضعیف و ناتوانی دارند و ورزش­های متنوع و مناسب در تقویت اعصاب آنها فوق­العاده مؤثر است.

این افراد هر چه وقت اضافی و خالی از برنامه دارند باید به بازی­های گوناگون ورزشی و یا پیاده روی در هوای آزاد تخصیص دهند تا هم سلامت از دست رفته خود را باز یابند و هم قسمتی از انرژیهای جسمی و فکری آنها متوجه این قسمت گردد. به همان اندازه که تحرک و ورزش­های فردی و دسته جمعی برای آنها مفید است، انزوا و گوشه­ای خزیدن و در فکر فرو رفتن برای این قبیل افراد سم مهلک است که باید به هر قیمتی شده از آن دوری گزینند.

این توصیه را فراموش نکنید و آثار معجزه آسای آنرا ببینید، در روز آن قدر ورزش کنید که خسته شوید و شب هنگام به محض اینکه در بستر

ص:145

آرمیدید در خواب عمیقی فرو خواهید رفت و از شر بسیاری از خیالات و افکار مضر و کشنده که در این موقع به سراغ جوانان می­آید در امان خواهید بود.

4- باید عادتی جانشین عادتی گردد

روان شناسان می­گویند: برای تحرک یک عادت باید حتما سراغ عادت خوب رفت و آنرا جانشین عادت بد نمود. مثلاً کسانی که عادت به قمار دارند، و با اینکه تمام زیان­های آنرا می­بینند و حس می­کنند، باز حاضر نیستند آنرا ترک گویند و به گفته خودشان وقت قمار که می­رسد نمی­فهمند چه نیرویی آنها را مانند یک اسیر و برده به سوی این عمل که عقل و وجدانشان آنرا محکوم ساخته می­کشانند. چنین کسانی برای اینکه بر این عادت غلط پیروز شوند حتماً باید در همان ساعات ، بازی صحیحی را (مانند یک مسابقه ورزشی سالم) جانشین بازی قمار کنند تا این عادت بد به اصطلاح از سر آنها بپرد. و بعبارت دیگر انرژی خاصی که تحت تاثیر انگیزۀ عادت در آن حال تحریک می­گردد باین سمت کشیده شود و مصرف گردد بدون اینکه هیچ­گونه واکنش نامطلوبی داشته باشد. (دقت گردد).

در مورد عادات بد جنسی باید درست همان ساعاتی که انگیزه آن در مبتلایان تولید می شود به سراغ برنامه خاصی که برای چنین ساعتی قبل پیش بینی کرده اند بروند، و بسراغ مسابقه علمی، ورزشی، مسابقه هوش، مطالعه یک اثر جالب، یک ورزش مورد علاقه مانند کوهنوردی، اسب سواری و … این کار را آن قدر ادامه دهند که جانشین عادت بد سابق گردد.

ص:146

5- پرهیز مطلق از تنهایی

اینگونه افراد باید حتما و بدون هیچ­گونه قید و شرط از تنها ماندن بشدت اجتناب کنند. هرگز تنها نباشند، در خانه تنها نمانند، شب در اطاق تنها برای مطالعه به نقاط خلوت نروند. و به محض اینکه در

محیطی احساس کردند تنها هستند از آن محیط بیرون بروند. اینگونه افراد مخصوصاً باید این نکته را فراموش نکنند که به مجرد اینکه نخستین تحریک را در خود حس می­کنند بلافاصله برخیزند و سرگرم کار دیگری شوند، فراموش کردن این تذکر غالبا گران تمام می­شود. تنهایی، محیط کاملاً مساعدی است برای پرورش میکرب، این اعتیاد در فکر هر جوان و تمام جوانانی که می­خواهند خوشبخت و سالم و از خطرات عظیم استمناء در امان باشند باید از تنهایی بپرهیزند.

6- ازدواج در نخستین فرصت

این افراد اگر امکاناتشان اجازه می­دهد باید در نخستین فرصت ازدواج کنند، حتی اگر امکانات آنها تنها برای انتخاب نامزد (البته نامزد مشروع که عقد شرعی آن اجرا شده باشد) فراهم است باید این فرصت را نیز از دست ندهند.

خلاصه ازدواج تاثیر قابل توجهی در مبارزه با این انحراف جنسی دارد و در صورتی که دامنه توقعات را کوتاه و تشریفات زائد و بی جا را از آن حذف کنند کاری است بسیار سهل و ساده و آسان. ولی متأسفانه یک

ص:147

سلسله اوهام و قیود غلط، دست و پای غالب طبقات را – اعم از تحصیل کرده و بی­سواد – در این قسمت بسته است. بعضی از جوانان معتاد از ازدواج وحشت دارند، ولی این وحشت کاملاً بی اساس است زیرا با به کار بستن دستور ها هم ترک این اعتیاد آسان است و هم پیروزی در تمام مراحل ازدواج و زنا شویی.

7- تلقین و تقویت اراده

«تلقین» نیز در مبارزه با این عادت رل مهمی را بازی می­کند. افراد معتاد باید مرتبا بخود تلقین کنند که به خوبی قادر هستند این عادت زشت را ترک گویند. برای اینکه تلقین در آنها اثر قوی و سریع ببخشد آن­طور که یکی از اطبای روان شناس «دکتر ویکتور بوشه فرانسوی» می­گوید: باید تلقین را به صورت زیر چندین روز پشت سر هم ادامه دهند- همه روز در محل آرامی که چیزی فکر آنها را بخود مشغول نسازد. فکر خود را متمرکز ساخته و با کلمات شمرده و محکم این جمله را تکرار کنند: «من به خوبی قادر هستم این عادت بد را از خود دور کنم، من قادرم» تکرار این تلقین ساده اثر عجیبی در تقویت روحیه و ترک اعتیاد و هر عادت بدی دارد(می­توانید آزمایش کنید).

علاوه بر این باید برای تقویت اراده از مطالعه کتاب­های روانی که برای تحکیم و رشد شخصیت و تقویت اراده نوشته شده است غفلت نورزند ؛ زیرا همان­طور که دانستیم و همه معتادانی که موفق به ترک این عادت بد

ص:148

و سایر اعتیادهای ناپسند شده­اند اعتراف دارند نخستین گام در این راه «اراده و تصمیم» است.

8- پرهیزکامل

از معاشرت و همنشینی با افراد منحرف و مبتلا به این عادت بد، در همه اوقات مخصوصا دوران مبارزه باید به طور مطلق دوری جست، همان­طور که از مبتلایان به وبا فرار می­کنند. علاوه بر این باید زیان­ها و عواقب دردناک و مرگبار این عمل را هرگز از خاطر خود دور ندارند و هرگز گوش به سخنان وسوسه انگیز این و آن ندهند. نقش معاشران بد و فاسد در ابتلای به این انحراف و ادامه آن بسیار عجیب است آنها برای اینکه کمتر احساس گناه و بدبختی کنند سعی دارند افراد دیگری را نیز مبتلا سازند. و به سرنوشت غم انگیز خود گرفتار نمایند.

لذا همواره می­کوشند با سخنان وسوسه انگیز این عمل شوم و زشت را لذت بخش و کم ضرر جلوه دهند. ولی جوانان بیدار هرگز در دام وسوسه­های شیطانی آنها نمی­افتند.

9-تقویت عمومی و رژیم غذائی

داشتن یک رژیم غذائی کامل و سالم که موجب تقویت عمومی بدن گردد، نیز در مبارزه با این عادت بسیاری از مواقع از ضعف اعصاب سرچشمه می­گیرد و یا خود عامل ضعف اعصاب است تاثیر قابل توجهی دارد. استحمام با آب سرد (البته در مواقعی که وضع هوا اجازه می­دهد) و

ص:149

سپس ماساژ دادن بدن با حوله نیز کمک مؤثری به این­گونه افراد می­تواند بنماید.(1) هم­چنین این­گونه افراد باید به شدت از پوشیدن لباس­های تنگ و چسبان که عامل مؤثری برای تحریک مصنوعی است بپرهیزند.(2) اینگونه لباس­ها اصولاً برای همۀ جوانان زیانبخش و حتی گاهی خطرناک است هم به نمو رشد طبیعی جسم آنها صدمه می­زند و هم وسوسه انگیز و تحریک آمیز است.

10-استمداد از نیروی ایمان و عقائد مذهبی

نیروی ایمان و عقیده مذهبی می­تواند بزرگترین کمک را به این مبتلایان کند و آنها را بزودی از چنگال این عادت زشت و بد نجات بخشد. این­گونه افراد هرگز نباید خود را یک فرد نفرین شده و مطرود درگاه خداوند بدانند. بلکه باید به لطف خداوند بزرگ کاملا امیدوار باشند و هنگام نماز و پس از نماز سر به سجده گذاشته و با آفریننده مهربان و بخشنده خود راز


1- مؤلف گوید: پسران جوانی که غریزه جنسی آنها تحریک شده، ولی هنوز امکانات ازدواج برایشان مهیا نیست باید با روزه گرفتن و کمتر غذا خوردن خصوصا غذاهای شهوت انگیز، هیجان شهوت را در خود آرام کنند و نیز با سرگرم کردن خویش به ورزش و مطالعه و حضور در مجالس سوگواری اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام علی الخصوص سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین7 از شدت این غریزه بکاهند.
2- رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: سه چیز موجب رشد بدن است: 1- عطر زدن 2- خوردن عسل؛ 3- پوشیدن لباسهای نرم (نه لباس­های تنگ و چسبان). (طب النبی، ص 37)

ص:150

و نیاز می­کنند با تمام دل و جان و با تمام ذرات وجود خویش از او بخواهند که آنها را در ترک این عادت زشت یاری کند و از چنگال آن برهاند و مطمئناً هرگاه با جان و دل توجه نمایند، لطف خداوند مهربان بیاری آنها خواهد شتافت و در این مبارزه حیاتی پیروز خواهند شد.

و نیز باید در همه جا و در همه حال خدا را حاضر و ناظر بدانند و هرگز بخود اجازه ندهند در پیشگاه مقدس او دست به چنین کار خلافی بزنند. ما اطمینان کامل داریم اگر مبتلایان دستورهای بالا را دقیقا برای فقط برای یک ماه به کار بندند از شر این انحراف رهایی خواهند یافت. و چون اغلب اختلافات خانوادگی گر چه ظاهرا بر سر جزئیات زندگی است ولی اساس آن را باید در عدم سازگارهای زنا شویی و معاشرتها جستجو کرد. بنابراین اونانیسم یکی از عوامل متزلزل کنندۀ پایه­های خانوادگی و اجتماعی است و پدران و مادران باید به این مسئله توجه بیشتری داشته باشند و در تربیت فرزند خود مراقبت بیشتری نمایند و راهی را انتخاب کنند که نگذارند جوانان به این عمل زشت و خانه برانداز عادت کنند چون ترک آن بسیار مشکل خواهد بود.

برای پیشگیری از این عمل ناشایست، ما ده راه مهم را توصیه کردیم که می­توان به نحو احسن از آنها بهره­گیری نموده و به کار بست. و این نکته باید قابل توجه باشد که، تربیت و راهنمایی صحیح فرزند توسط پدر و مادر، پایبند به اعتقادات مذهبی، ایمانی، تعلیم و تربیت توسط معلمان و مربیان خوب و با ایمان روابط دوستی و نزدیکی خانوادگی، معاشرتهای

ص:151

سالم دوستان با هم، مطالعه کتاب­های مهم و مفید و … همه مؤثر است و باعث جلوگیری از این عمل ناپسند است.(1)

اما از فصل هفتم به بعد در این جزوه در مورد قرآن و روایات است که این عمل را حرام می­داند و عملی که حرام باشد باعث دخول در آتش جهنم است علی الخصوص عمل حرامی که به جسم و روح انسان ضرر بزند.


1- مشکلات جنسی جوانان، صص 160 تا 175.

ص:152

فصل هفتم: آیات قرآن دربارۀ استمناء

در قرآن کریم صریحاً نام استمناء به کار نرفته است، ولی اگر به تفاسیر آیات، آن هم از لسان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و می­بینیم که آیاتی در قرآن آمده است که دال بر استمناء و حرام بودن آن است. البته هر آیه­ای از قرآن هفتاد بطن و معنا دارد.

الف: «لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه»

( خودتان را به دست خودتان به هلاکت نیندازید).(1)

ب: «فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون».

(هر کس با غیر از همسرش شهوتش را دفع کند ایشان از تجاوز کارانند).(2)


1- بقره/ 195.
2- مؤمنون/ 7.

ص:153

فصل هشتم: روایات پیرامون استمناء

اشاره

استمناء یعنی بیرون کردن منی خود است از راه غیر طبیعی، مانند مالیدن بدست یا سایر اعضاء خود یا به سایر اعضاء دیگری غیر از همسر.

روایات

سئل الصادق علیه السلام عن الخضخضه؟ فقال: اثم عظیم قد نهی الله عنه فی کتابه و فاعله کناکح نفسه و لو علمت بمن یفعله ما اکلت معه. فقال السائل بین لی یا رسول الله من کتاب الله نهیه؟

فقال قول الله تعالی: «فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون» و هو وراء ذلک.(1)

از حضرت امام صادق علیه السلام راجع به استمناء با دست سؤال شد؟

فرمود: گناهی است عظیم. خداوند در کتابش از آن نهی کرده است و اگر من بفهمم کسی این کار را کرده با او غذا نمی­خورم. سائل سؤال کرد این نهی در کجای قرآن است؟

فرمود: هر کس با غیر از همسرش شهوتش را دفع کند ایشان تجاوزکارانند. و استمناء از وراء ذلک است.

2- فی خبر احمد بن عیسی سئل الصادق علیه السلام عن الخضخضه؟ فقال اثم عظیم. قد نهی الله عنه فی کتابه و فاعله کناکح نفسه و لو علمت بمن یفعله ما اکلت معه. فقال السائل بین لی یا رسول الله من کتاب الله فیه؟


1- بحار الانوار، ج 104 ، ص 30 ؛ مسائل عصر جدید ، م 124 ، ص 286.

ص:154

فقال قول الله تعالی: «فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون» و هو فما وراء ذلک. فقال: الرجل ای اکبر الطنا او هی؟فقال علیه السلام: هو ذنب عظیم.(1)

از حضرت امام صادق علیه السلام از حکم استمناء پرسیده شد؟

حضرت فرمود: ( گناه بزرگی است که خداوند در قرآن مجید از آن نهی فرموده است و استمناء کننده مثل این است که به خودش نکاح کرده و اگر کسی را که چنین کاری می­کند بشناسم با او هم­خوراک نخواهم شد. راوی پرسید: از کجای قرآن حکم آن فهمیده می­شود؟ حضرت فرمود: از آیۀ ( هر کس با غیر از همسرش شهوتش را دفع کند ایشان تجاوز کارانند). راوی پرسید: گناه زنا بزرگتر است یا استمناء؟ حضرت فرمود: استمناء گناه بزرگی است.

سؤال مهم

شاید کسی بگوید: بعضی از گناهان آسان­تر و کوچک­تر از بعضی دیگرند، در حالی که ( این گونه نیست و) همه آنها نزد خدا بزرگند، زیرا همه آن­ها سرکشی­اند و به یقین خداوند سرکشی را از جانب بندن خود دوست نمی­دارد و از آن نهی کرده چون از کارهای شیطان است. همانا خداوند فرموده است: «لا تعبدوا الشیطان». ( شیطان را نپرستید).(2)

و «ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوّا انّما یدعو حزبه لیکونوا من اصحاب السعیر».


1- جواهر الکلام ، ج 41 ، ص 547 ؛ وسائل الشیعه ، ج18، ص 575.
2- یس/60.

ص:155

(البته شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید، او فقط حزبش را به این دعوت می­کند که اهل آتش سوزان (جهنم) باشند).(1)

3- سالته عن الخضخضه؟ فقال: هی الفواحش.(2)

از امام علیه السلام حکم استمناء را می­پرسند؟

می­فرماید: از گناهان بزرگ و بسیار زشت است.

4- و فی الموثق فی الرجل ینکح البهیمه او یدلک؟ فقال علیه السلام کل ما انزل الرجل مائه من هذا و شبهه فهو زنا.(3)

و از حکم کسی که با حیوانی جمع شود یا به وسیله مالیدن شهوتش را دفع کند پرسیدند. حضرت فرمود: هر کس شهوتش را به این وسیله و مانند آن دفع کند در حکم زنا کردن است یعنی با گناه زنا برابر است.

5- قال الصادق علیه السلام: (ثلاثه یکلمهم الله تعالی و لا ینظر الیهم و لا یزکیهم و لهم عذاب الیم النائف شیبه و الناکح نفسه و المنکوح فی دبره).(4)

حضرت امام صادق علیه السلام می­فرماید: سه دسته­اند که خداوند با ایشان سخن نمی­گوید و به نظر رحمت به ایشان نمی­نگرد و پاکشان نفرموده و بر ایشان عذاب دردناکی است. 1- کسی که موی سفیدش را بکند (تا


1- فاطر /6.
2- وسائل الشیعه ، ج14، ص 267.
3- وسائل الشیعه ، ج 14، ص 265.
4- وسائل الشیعه ، ج 14، ص 265.

ص:156

نمایش دهد که جوان است) 2- و کسی که به وسیله عضو خودش شهوتش را خارج کند 3- و کسی که با او لواط کرده شود.

6- قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : «ناکح الکف ملعون».(1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده­اند: هر کس با دستش شهوتش را بیرون کند ملعون است.

7- قال المعصوم علیه السلام: «ایاکم و الاستمناء فانه یورث الدعو یجرکم الی النار».(2)

بپرهیزید از جلق زدن و استمناء کردن، زیرا این عمل تولید مرض می­کند و شما را به آتش جهنم می­کشاند.

8- از امام صادق علیه السلام روایت شده که مردی با آلتش بازی کرده بود. او را نزد امیرالمؤمنین علی علیه السلام آوردند آن حضرت (تنها) به قدری با تازیانه بر دستش زد که سرخ شد. سپس به هزینه بیت المال او را تزویج نمودند.(3)

9- در روایتی آمده است که در عهد امیرالمؤمنین علیه السلام مردی استمناء کرد و خبرش به گوش ایشان رسید. ایشان دستور دادند که (تنها) به قدری با تازیانه بر دستش بزنند که سرخ شود. سپس از او پرسید که متاهل است یا مجرد؟ و چون دانست که مجرد است به او دستور ازدواج داد ، اما او به خاطر فقری که دچارش بود گفت: که توان ازدواج ندارد. حضرت او را از


1- وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص 268.
2- مستدرک الوسائل ، باب نکاح ،ص 570 ؛ گناهان کبیره ، ج 2 ، ص 333.
3- فلسفه احکام جدید از نظر علوم جدید ، ص 207.

ص:157

کرده خویش توبه داد و سپس بی درنگ تزویجش نمود و مهر زنش را نیز از بیت المال پرداخت.(1)

10- قال علی علیه السلام: الاستمناء بالید ذلک الواد الخفی.

استمناء با دست همان زنده به گور کردن است.(2)


1- الاستبصار، ج 4 ، ص 226، ح 1 ؛ تهذیب الاحکام ، ج 10 ، ص 64 ، ب 4 ، ح 16.
2- شرح نهج البلاغه ، ج 19 ، ص 89.

ص:158

فصل نهم: سخنان فقهاء و صاحب جواهر الکلام

اشاره

صاحب جواهر می­فرمایند: پس از معنای استمناء (که تعریف آن در فصل هشتم گذشت) مستفاد از ادله جواز استمناء با زوجه و کنیز است، لکن اولی ترک آن است و در مسالک نیز قریب به همین را ذکر فرموده، لیکن طریق احتیاط ترک آن است.

در آخر جواهرکتاب حدود آمده است که : هر کس به دستش یا عضو دیگرش استمناء کند باید تعزیر شود . چون کار حرامی بلکه کبیره­ای را مرتکب شده است.(1)

مراجع تقلید و فقهاء در رساله­های عملیه اشان دربارۀ استمناء سخنانی را ایراد فرموده­اند که عبارتند از:

الف: استمناء در حج

اگر کسی در حج استمناء کند بر او واجب است که یک شتر قربانی کند و این کفارۀ گناهش می­باشد. و در روایتی آمده است که در سال آینده حج کند.(2)

ب: استمناء در ماه مبارک رمضان

یکی از مبطلات روزه این عمل کثیف می­باشد، کسی که این کار را انجام دهد باید کفاره دهد و کفاره­اش این است که: یک

بنده آزاد کند و اگر نتوانست دو ماه پی در پی روزه بگیرد که باید سی و یک روز آن پشت سر هم باشد و باید در این 31 روز ، روزۀ حرام در بین آن نباشد (مثل روزۀ


1- گناهان کبیره ، ج 2 ، ص 332.
2- مختصر النافع ، مبحث حج ، ص 110.

ص:159

عید فطر و عید قربان) و مابقی بیست و نه روز دیگر آن اگر پشت سر هم نباشد اشکالی ندارد. و اگر نتوانست شصت فقیر را اطعام کند.(1)


1- توضیح المسائل مراجع، ج 1 ، مبحث مبطلات روزه.

ص:160

فصل دهم: استمناء کننده باید تعزیز شود

تعزیر یعنی مجازاتی که برای گناه به صلاح دید حاکم برای مجرمین معین می­شود. و تعزیر یعنی تازیانه خوردن.

کسی که این عمل کثیف و آلوده و خانمانسوز را انجام دهد به هر مقدار که امام (در زمان غیبت یعنی حاکم شرع) صلاح بداند تعزیر می­شود.

استمناء با شهادت دو عادل یا دو بار اقرار ثابت می شود و یکبار اقرار نیکوست و کافی است.(1)

شهید در کتاب مسالک روایت کرده که حضرت علی علیه السلام آن­قدر به کف دست مردی که استمناء کرده بود زد که قرمز شد. که روایات آن در باب روایات استمناء گذشت.

نتیجه گیری

تردیدی نیست که خدای حکیم غریزۀ زناشویی را به منظور بقاء نسل در اصلاب بشر نهاده، نه فقط برای استماع لذت بردن. بنابراین اشخاصی که استمناء کنند:

اولاً: با خداوند مخالفت کرده­اند. چه آن که استمناء مطلقا موجب قطع نسل می­شود.

ثانیاً: با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اولی الامر مخالفت ورزیده­اند ؛ زیرا که در کتاب مسالک و بحار و غیره از حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده اند


1- مختصر النافع ، ص 213.

ص:161

که : «انه لعن الناکح کفه؛ یعنی خداوند لعنت کرده کسی را که با خود نکاح کند» ، یعنی با دست خود کاری کند که انزال منی شود.

ثالثاً: باقرآن مخالفت نموده­اند . طبق آیۀ 195 سورۀ بقره: «خودتان را به هلاکت نیندازید». و طبق سورۀ مؤمنون آیه 7 «هر کس با غیر از همسرش شهوتش را دفع کند ایشان تجاوز کارانند.»

رابعا: عمل استمناء موجب تعزیر (یعنی تازیانه خوردن) خواهد بود. طبق آنچه که در این جزوه گذشت.

خامسا: با حفظ الصحه خود مخالفت کرده ؛ زیرا که عمل استمناء بسیار با حفظ الصحه (چنان چه به شرح رفت) مخالف را حرام دانسته و مردم را اکیدا از این حرکت نهی فرموده است.(طبق حدیث 7 از همین جزوه).

سادسا: امراضی که انسان دچار می­شود (طبق زیان­های استمناء که گفته شد).ثابت شد از حکم به آیات قرآن و روایات وارده از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و سخنان پزشکان و وروان شناسان و فتاوی مراجع تقلید دامت برکاتهم که این عمل کثیف و آلوده و خانمانسوز و اعتیاد آور و منقطع کنندۀ نسل ، که این فعل حرام و خلاف شرع مقدس اسلام است.

و هم از نظر عرفی و به طور خلاصه از تمامی جهات حرام و نا پسند است.

ص:162

منابع و مآخذ

قرآن کریم

نهج البلاغه

الاستبصار، شیخ طوسی، دارالکتب الاسلامیه ، چاپ اول ، 1390ق.

انتخاب هسمر، ابراهیم امینی، ناشر: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ هفدهم، سال 1380ش.

آموزش زنا شویی برای همسران جوان ، نصرالله فرمایش، انتشارات باربد، چاپ چهارم، 1377ش.

آنچه یک جوان باید بداند (ویژه پسران)، رضا فرهادیان.

بابی­گری و بهایی­گری، محمد محمدی اشتهاردی، ناشر کتاب آشنا ، چاپ اول، 1379ش.

بحار الانوار، علامه مجلسی، موسسه الطبع و النشر، چاپ اول،1410ق.

و انتشارات: اسلامیه ، چاپ اول.

بلوغ ، موریس دبس، ترجمه اسحاق لاله زاری، انتشارات تهران.

بیماری­های آمیزشی و ناتوانی­های جنسی­، مجتبی رستمی و علی اصیلیان، انتشارات هنرهای زیبا ، چاپ اول سال 1384ش.

پرسش­های مردم و پاسخ­های امام محمد باقر علیه السلام ، احمد قاضی زاهدی، مترجم: محمد حسین رحیمیان، نشر حاذق، چاپ اول، بهمن 1381ش.

تربیت جنسی در اسلام، حافظ ثابت، ناشر: مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ سوم ، تابستان 1386ش.

ص:163

تفسیر المیزان، علامه طباطبایی

تفسیر کوثر، یعقوب جعفری، انتشارات هجرت ، چاپ اول ، بهار 1386ش.

تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ، چاپ سی و هفتم، سال 1382ش.

توضیح المسائل، آیت الله فاضل لنکرانی قدس سره.

توضیح المسائل مراجع، سید محسن بنی هاشمی خمینی، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1377ش.

تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.

جامعه شناسی روابط جنسی ، مؤلف: آندره مورالی دانینو ، مترجم: حسن پویان، انتشارات توس، چاپ اول، 1383ش، چاپ حیدری

جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی، موسسه دائره المعارف اسلامی بر مذاهب اهل البیت علیهم السلام ، چاپ اول،1421ق.

داستان­های شنیدنی و آموزنده از کیفر گناهکاران، سید جواد رضوی ، ناشر: گلستان ادب/چاپ اول، زمستان 1379ش.

دانستنی­های دختران جوان، لطیف راشدی، نشر مصطفی، چاپ اول ، بهار 1377ش.

شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید معتزلی.

طب النبی و طب الصادق علیهما السلام ، ابوالعباس مستغفری.

علل الشرایع ، شیخ صدوق، مترجم: سید محمد جواد ذهنی تهرانی، انتشارات مؤمنین، چاپ دوم، 1381ش.

ص:164

عین الحیوه، محمد باقر مجلسی، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، چاپ سوم ، زمستان 1377ش.

فاطمه الزهرا بهجه قلب المصطفی، احمد رحمانی همدانی، مترجم: دکتر سید حسن افتخارزاده، چاپ چهارم، بهار 1381ش.

گناهان کبیره، عبدالحسین دستغیب ، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوازدهم، تابستان 1387ش.

مجله عصر پزشکی، اردیبهشت ماه سال 1390ش.

مختصر النافع ، محقق حلی، موسسه المطبوعات الدینیه، چاپ ششم، 1418ق.

مسائل عصر جدید، سید مهدی غضنفری، ناشر مولف، چاپ اول، 1372ش.

مستدرک الوسائل ، میرزا حسین نوری ، موسسه آل البیت لاحیاء التراث ، طبع دوم ، 1409 قمری.

مشکلات جنسی جوانان، ناصرمکارم شیرازی ، انتشارات نسل جوان، چاپ اول، 1368ش.

المقنعه، شیخ مفید، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.

میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، انتشارات دارالحدیث، چاپ سوم، سال1381ش.

وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، موسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، 1409ق.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109